قیچا. [ ق َ / ق ِ ] ( ترکی ، اِ ) قیجا. قیچی. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به قیچی شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) آلتی که به وسیله آن پارچه کاغذ و اشیائ دیگر را برند مقراض : حکیم سوزنی آن تیز قیچی فطرت که بوده ابره هزلش همیشه آسترم ... توضیح بعضی اصل این کلمه را قی چین ( آلتی که قی شمع را می چینند ) پنداشته اند ولی این کلمه ترکی - مغولی است ( قیچا ) یا دم قیچی . خرده پارچه هایی که خیاط پس از برش لباس از پارچه جدا می کند و آنها قابل استفاده نیستند .