قیچ

/qiC/

لغت نامه دهخدا

قیچ. ( اِ ) درختچه ای است که در بیابانهای خراسان وکرمان و یزد و اطراف کرج وجود دارد. در بعضی کتابهانام گُواج برای آن ذکر گشته است. ( درختان جنگلی ایران تألیف ساعی چ دانشگاه ص 156 ). رجوع به غیچ شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گواچ .

فرهنگستان زبان و ادب

{Zygophyllum} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از قیچیان یکسالۀ علفی یا چندسالۀ بوته ای با حدود 50 گونه که در نواحی خشک و نیمه خشک افریقا و مدیترانه و آسیای میانه و استرالیا می رویند؛ شاخه های آنها گوشتی و بدون کرک و برگ هایشان اغلب متقابل و ساده و معمولاً دمبرگ ...

گویش مازنی

/ghich/ راست و مستقیم - محکم و استوار & کج - لوچ

واژه نامه بختیاریکا

لوچ

دانشنامه عمومی

قیچ ( Zygophyllum ) سرده ای از قیچیان یک سالهٔ علفی یا چندسالهٔ بوته ای است با حدود ۵۰ گونه که در نواحی خشک و نیمه خشک آفریقا و مدیترانه و آسیای میانه و استرالیا می رویند.
شاخه های آن ها گوشتی و بدون کرک و برگ هایشان اغلب متقابل و ساده و معمولاً دمبرگ دار یا بدون دمبرگ و گوشتی است.
عکس قیچعکس قیچعکس قیچعکس قیچ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

گیاهان متعلق به جنس Zygophyllum از تیرۀ اسفند. این گیاهان، پایا، علفی یا چوبی اند و برگ های متقابل و گوشتی و گل های محوری پنج پر و میوۀ زاویه دار یا باله دار دارند. از این جنس، نُه گونه علفی و درختچه ای در نقاط مختلف ایران می روید.

پیشنهاد کاربران

قیچ= ghich
درزبان لکی به معنای کج و کجی چشم می باشد کسی که انگارچشم هاش لنگه به لنگه ست و تیل و خل ب کسر خ می باشد .
قیچ =تیل - خل
قیچ: نوعی کمربند. میان بند.
نمونه: جهن کمربندی پهن بسته برمیان، گل محمد قیچی حمایل قطار بر قطار فشنگ. ( کلیدر. ج۹ص۲۴۱۰ )
محمدجعفر نقوی
در کارچان ( فارسی دوانی ) قیچ به تاب دار گفته می شود و بیشتر برای چشم به کار می رود .
در لری بروجردی قیچ به معنی کج
چشم قیچ = چشم کجی = strabismus
به تورکی میشه پا
درگویش همدانی به معنی کمر بند ی است که به شلوارمان می بندیم
از لگن تا پاشنه پا

بپرس