قیمومیت

/qimumiyyat/

معنی انگلیسی:
keeping

لغت نامه دهخدا

قیمومیت. [ ق َ می ی َ ] ( از ع ، اِمص ) کلمه ای است مجعول بمعنی قیم بودن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به قیمومت شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کلمه ایست مجعول به معنی قیم بودن .

فرهنگ معین

(قَ یَّ ) (مص جع . ) قیم بودن ، قائم بالذات بودن .

مترادف ها

guardianship (اسم)
نگهداری، قیمومیت

فارسی به عربی

وصایة

پیشنهاد کاربران

�قیمومیّت� اشتباهه. ما واژه ای به عنوان �قیموم� نداریم که آخرش �ــیّت� اضافه کنیم و بشه �قیمومیّت�! درستش �قیمومت� هست، مثل �صیرورت�.
حقوق ناشی از قیمومیت: به مفهوم اختیار تصمیم گیری همراه با استفاده از دارایی مورد تملک می باشد. این قبیل حقوق مواردی نظیر "مالکیت" و "کنترل" و "مدیریت " را شامل میشود
قیمومیت: پیمانی که بر پایه آن، قانون یا کسی به دیگری قدرتی می دهد تا به نام او و برای او هر کاری که شایسته است، انجام دهد. ( https://www. cnrtl. fr/definition )
همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی زیبای زاماگی می باشد که در مانوی زاماگ یعنی قیم و پسوند ی به آن افزوده شده است.
سرپرستی
guardianship
Trusteeship
Trusteeship
Trustship

بپرس