نمیدهد دل روشن ز دست همواری
برنگ کچکرش از تیغ قیمه قیمه کنند.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
|| کسی یا چیزی را له و لورده کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). || سخت زخم زدن. سخت مجروح کردن ( چاقوکشان در مقام تهدید بحریف خود گویند: قیمه قیمه ات میکنم ). ( فرهنگ فارسی معین ).