اگر ماگ در زبان پارسی پهلوی همان شیر باشد، گِی پیش از آن در گیماگ ( تورکی شده به گونه قیماق ) همان زندگی و گییان ( جان ) می تواند باشد و دارای چیم ( معنای ) دویُم اصل و بونمادَگ ( ماده اصلی ) تواند باشد.
... [مشاهده متن کامل] گیماگ آی ( یعنی ) جان و بونمادگ شیر. همین گی در گیگاناگ هم هست که یک واژه پهلوی دیگر با چیم جان افزا و زندگی بخش است که برای نامیدن شُونی خوراکی شیرین در آذربایجان به کا برده شده بود که به باور من به گونه قیقاناق یا قیقاناخ دگردیسی یافته است که از این رو بوده است که پس از تاخت و تاز تازیان بادیه نشین عربستان به ایران کیش ( خط ) پهلوی ساسانی کنار گذاشته شد و کیش کنونی به کار گرفته شد و با دو سده ( قرن ) سکوت و بی درنگ تاخت و تاز بیاباردان مغول چنگیزی و تیموری زبان پهلوی آسیب دید.
نوشتن نام بیت عربستان عُذرا به گونه اوزرا از آن نام تورکی نمی سازد و این که واژگانی که کرد ( فعل ) نیستند و به ماق پایان می گیرند، این واژگان همواره واژگان تورکی نیستند. این همواره را باید با اندکی اندیشه
... [مشاهده متن کامل] گفت چه اق همان اک یا اگ می تواند باشد که پسوند نام ساز و زاب ساز ( سازنده صفت ) در زبان پهلوی است. برای نمونه چاراویماق در گام نخست واژه ای تورکی گمان می شود بی ( ولی ) با بررسی آغازین روشن می شود که چار همان چهار یا چار پهلوی و پارسی است و اویم - و - اگ را باید بررسی کرد. اویم - و اویمیدن باید به چیم ( معنای ) کَندن و بیرون آمدن باشد و و بون نونیک ( مضارع ) اویم - همراه با پسوند - اگ که به اق دگردیسی یافته ( با کنار گذاشتن خط پهلوی ساسانی پس از تاخت و تاز اعراب بادیه نشین ) به چیم کَننده و بیرون زننده ( حفّار ) یا همان چشمه آب است. پس چاراویماق همان چاراویماگ به چیم چهار چشمه است. در یک زبان کاژگان گوناگونی برای یک چیم به کار برده می شوند که بسته به گویش کوستیگ ( منطقه ای ) آن زبان دارد که هر چه جنگل و کوه و دره بیشتر بوده بر فراوانی آن گویش ها افزوده می شده است مانند زبان کوردی که گویش های بسیار دارد و زبان آذری. بهتر است بیشتر پژوهش کنیم و همواره یافته ها و گفته های خود را درستی آزمایی کنیم و به درستی بگوییم و بنویسیم و به درستی بشنویم و گوش دهیم. چون دنبال راستی و درستی باید باشیم تا هواداری و طرف کشی الکی و پوچ! و باید به خود و دیگران یادآوری کنیم که هر گردی گردو نیست و باید چیم ( دلیل ) بیاوریم و درستی آزمایی نماییم.
قیماق=نمشک
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
در گویش ورامین به لایه زردرنگ روی ماست کیماق یا کیماست می گویند
سرشیر
لذا در خراسان زمین هم به سر شیر که واژه غلط است قیماق میگوند سر شیر از هنرهای فرهنگستان اولماست والا در خراسان قیماق و روی شیر هم میگویند البتهمیشه صرشیر گفتمانند صره وناصره طلا و نقره ولی سر شیر به ادوات آبرسانی گفته میشود
در گویش بختیاری به سر شیر قیماق گفته می شود
قیماق: معادل ترکی سرشیر. خامه
نمونه:با پیشکشی ماست و قیماق و خربزه. وبره و بزغاله. ( کلیدر ج۶ص۱۸۷۶ )
محمد جعفر نقوی
خطاب به کاربر صمد مهربانیهر چیزی رو از رو هوا و بی منبع نگو از نظر شما ترکی قدرتمندترین زبانه در صورتی که ترکی زبانی که از خیلی زبان های دیگه تاثیر گرفته عربی فارسی کردی مغولی خیلی از واژه های ترکی ریشه پهلوی یا عربی دارند شکی نیست زبان فارسی هم از ترکی و مغولی و عربی تو بعضی واژه ها وام گرفته اما ب
... [مشاهده متن کامل]
ی شک تاثیر فارسی بر ترکی بیشتر بوده تا ترکی بر فارسی
شمه. [ ش ِ م َ / م ِ ] ( اِ ) سرشیر. قیماق. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث ) ( از فرهنگ جهانگیری ) . سرشیر. ( فرهنگ فارسی معین ) . || اولین شیری که از گاو یا گوسفند پس از زاییدن دوشند و غلظتی
... [مشاهده متن کامل] دارد. کال. || شیری که بخودی خود و بدون دوشیدن از پستان بچکد. ( از انجمن آرا ) ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) .
یاشما ق ( لچک ) . باشماق ( کفش ) . قایماق ( سرشیر ) . مایماق ( ابله. احمق. گیج ) . قویماق ( کاچی ) . یاماق ( پینه ) بااینکه فعل نیستند. . ولی آخرشان ماق دارند.
یک نوع غذا با استفاده از آرد و شکر در هنگام زایمان زنان درست می کنند که در زبان لکی به آن کیماخ می گویند
قیماق از کلمه فارسی کیماگ به زبان ترکی رفته. وخود ماگ بتنهایی بمعنی شیر غلیظ و اولیه ای است که از گوسفند بعد از زایمان دوشیده میشود و کی هم بمعنی پادشاه . . اما در مجموع به سرشیر جمع آوری شده از روی شیر جوشیده گوسفند میگویند که غلیظ و چرب و پرانرژی است .
زبان تورکی قدرتمندترین زبان دنیاست، ابزاران جنگی کلا ترکیست، ابزارلات اسب کلا تورکیست، لبنیات تورکیست، جالب اینجاست که تو زبان انگلیسی ۴۲درصد از تورکی استفاده کرده ان
قیماق. باشماق. یاماق. . . با اینکه مصدر نیستند. ولی ماق دارنند. . . غین و قاف در فارسی نیست. . . . تمام فر آورده های شیر تورکی هستند. مثل یوغورد. خاما. قیماق. . . . . .
قیماق به زبان ترکی به سرشیر گفته می شود که از مصدر ترکی قیناماق گرفته شده است . قیناماق یا قیناماخ در زبان ترکی به معنی جوشیدن مایعات می باشد . به سر شیر به این خاطر قیماق گفته می شود که بر اثر جوشیدن شیر به بالا آمده و به صورت لایه ای بر روی شیر تشکیل می شود .
سرشیری که از شیر جوشیده سرد شده که مانند یک سر پوش دومیلی تمام سطح شیر را میگیرند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)