[ویکی الکتاب] معنی قِیلاًَ: گفتار - سخن
ریشه کلمه:
قول (۱۷۲۲ بار)
قَوْل و قیل به معنی مطلق سخن گفتن و سخن است در اقرب الموارد گفته: قول به معنی کلام یا هر لفظی است که زبان آن را افشاء میکند تمام باشد یا ناقص قاموس نیز چنین گفته است. در مجمع فرموده: قول در کلام عرب موضوع است برای حکایت چنانکه گوئی «قالَ زَیْدٌ - خَرَجَ عَمْرٌو» راغب گوید: قول و قیل یکی است قول بر وجوهی به کار رود اظهر آنها کلمه یا کلمات مرکب از حروف است که به وسیله تکلم ظاهر شود مفرد باشد یا مرکّب. قول در قرآن در وجوهی به کار رفته که ذیلاً به بعضی اشاره میشود: 1- سخن معمولی و متداول . در مقابل سائل و فقیر سخن متعارف و زبان خوش و گذشت بهتر از صدقه ایست که در پی آن اذیت باشد . 2- قول خدا یا به وسیله خلق صوت است مثل صدائی که از درخت بر موسی رسید . . و یا به وسیله فهماندن مطلب و الهام و وحی است مثل . که شاید به وسیله فهماندن و الهام بوده باشد . و یا اراده باشد که با قول تعبیر آید مثل . 3- قول نفسی و باطنی. مثل . در این آیه به نظر و فکر و آنچه در ذهن است قول اطلاق شده. 4- اجابت تکوینی مثل . مسلم است که زمین و آسمان فرمان خدا را اجابت کردهاند و آن با «قالَتا» تعبیر شده است. 5- وعده عذاب . . . ظاهراً مراد از قول در اینگونه آیات وعده عذاب است طبرسی در ذیل آیه 40 هود فرموده: آنکه وعده هلاک او سبقت یافته و خبر داده شده که ایمان نخواهد آورد. المیزان نیز وعده هلاکت گفته است. *** تَقَوُّل: گفتن چیزی است که حقیقت ندارد «تَقَوَّلَ عَلَیْهِ قَوْلاً» یعنی بر او دروغ بست و چیزی را گفت که حقیقت ندارد . اگر از خود دروغی بر ما ببندد از دست راستش میگیریم و رگ قلبش را قطع میکنیم. . یا میگویند قرآن را از جانب خویش گفته و بر خدا بسته بلکه ایمان نمیآورند. اقاویل جمع اقوال و آن جمع قول است. *** . «قیلِهِ» مصدر است مثل قول و ضمیر آن راجع به رسول خداست و گفتهاند آن عطف است بر «السَّاعَة» یعنی علم قیامت و علم گفتار رسول خدا که گفت: خدایا این قوم ایمان نمیآورند، نزد خداست حمزه و عاصم آن را به کسر لام و دیگران به فتح آن خواندهاند. بنابر قرائت فتح احتمال دارد مفعول فعل محذوف باشد یعنی «وَاذْکُرْ قیلَهُ یارَبِّ...» کشاف به واسطه کثرت فصل عطف را خوب نمیداند و حرف قسم و غیره مقدر میکند. واللَّهالعالم.
ریشه کلمه:
قول (۱۷۲۲ بار)
قَوْل و قیل به معنی مطلق سخن گفتن و سخن است در اقرب الموارد گفته: قول به معنی کلام یا هر لفظی است که زبان آن را افشاء میکند تمام باشد یا ناقص قاموس نیز چنین گفته است. در مجمع فرموده: قول در کلام عرب موضوع است برای حکایت چنانکه گوئی «قالَ زَیْدٌ - خَرَجَ عَمْرٌو» راغب گوید: قول و قیل یکی است قول بر وجوهی به کار رود اظهر آنها کلمه یا کلمات مرکب از حروف است که به وسیله تکلم ظاهر شود مفرد باشد یا مرکّب. قول در قرآن در وجوهی به کار رفته که ذیلاً به بعضی اشاره میشود: 1- سخن معمولی و متداول . در مقابل سائل و فقیر سخن متعارف و زبان خوش و گذشت بهتر از صدقه ایست که در پی آن اذیت باشد . 2- قول خدا یا به وسیله خلق صوت است مثل صدائی که از درخت بر موسی رسید . . و یا به وسیله فهماندن مطلب و الهام و وحی است مثل . که شاید به وسیله فهماندن و الهام بوده باشد . و یا اراده باشد که با قول تعبیر آید مثل . 3- قول نفسی و باطنی. مثل . در این آیه به نظر و فکر و آنچه در ذهن است قول اطلاق شده. 4- اجابت تکوینی مثل . مسلم است که زمین و آسمان فرمان خدا را اجابت کردهاند و آن با «قالَتا» تعبیر شده است. 5- وعده عذاب . . . ظاهراً مراد از قول در اینگونه آیات وعده عذاب است طبرسی در ذیل آیه 40 هود فرموده: آنکه وعده هلاک او سبقت یافته و خبر داده شده که ایمان نخواهد آورد. المیزان نیز وعده هلاکت گفته است. *** تَقَوُّل: گفتن چیزی است که حقیقت ندارد «تَقَوَّلَ عَلَیْهِ قَوْلاً» یعنی بر او دروغ بست و چیزی را گفت که حقیقت ندارد . اگر از خود دروغی بر ما ببندد از دست راستش میگیریم و رگ قلبش را قطع میکنیم. . یا میگویند قرآن را از جانب خویش گفته و بر خدا بسته بلکه ایمان نمیآورند. اقاویل جمع اقوال و آن جمع قول است. *** . «قیلِهِ» مصدر است مثل قول و ضمیر آن راجع به رسول خداست و گفتهاند آن عطف است بر «السَّاعَة» یعنی علم قیامت و علم گفتار رسول خدا که گفت: خدایا این قوم ایمان نمیآورند، نزد خداست حمزه و عاصم آن را به کسر لام و دیگران به فتح آن خواندهاند. بنابر قرائت فتح احتمال دارد مفعول فعل محذوف باشد یعنی «وَاذْکُرْ قیلَهُ یارَبِّ...» کشاف به واسطه کثرت فصل عطف را خوب نمیداند و حرف قسم و غیره مقدر میکند. واللَّهالعالم.
wikialkb: قِیلا