قیق کردن. [ ق َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آواز کردن ماکیان و خروس. ( فرهنگ فارسی معین ) : سحر که کرد ز شادی خروس طبعم قیق زدم به گوشه دستار لب گل تزریق.فوقی یزدی ( از فرهنگ فارسی معین ).رجوع به قَیق شود.