قیض
لغت نامه دهخدا
قیض. ( ع اِ ) ج ِ قیضة. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قیضة شود.
قیض. [ ق َی ْ ی ِ] ( ع اِ ) سنگریزه که بدان گرد مغاکچه گردن ستور داغ کنند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). سنگریزه ای که بدان ستور را داغ کنند. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) آنکه معارضه کند مر دیگری را به متاعی. ( ناظم الاطباء ). یکی از دو مقایض ( خریدار یا فروشنده ). ( از اقرب الموارد ). رجوع به قَیِّضان شود.
قیض. [ ق َ ] ( اِخ ) نام ستاره ای است. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)
شکافتن و شکافته شدن «قاضَ الشَّیْءَ قَیْضاً: شَقَّهُ فَانْشَقَّ» تقییض را تبدیل، تقدیر و آماده کردن گفتهاند . هر که از یاد خدا غافل باشد برای او شیطانی مهیّا میکنیم که به وی قرین است قیض در اصل پوست تخم مرغ است راغب گفته برای اوست شیطانی که مانند پوست تخم مرغ بر او مستولی شود، این آیه مقابل . است یعنی هر که توجه به خدا کند و استقامت داشته باشد ملک برای تقویت او نازل میشود به عکس آنانکه از یاد خدا غفلت ورزند که شیطان مضلی بر او قرین گرد. ایضاً آیه .
شکافتن و شکافته شدن «قاضَ الشَّیْءَ قَیْضاً: شَقَّهُ فَانْشَقَّ» تقییض را تبدیل، تقدیر و آماده کردن گفتهاند . هر که از یاد خدا غافل باشد برای او شیطانی مهیّا میکنیم که به وی قرین است قیض در اصل پوست تخم مرغ است راغب گفته برای اوست شیطانی که مانند پوست تخم مرغ بر او مستولی شود، این آیه مقابل . است یعنی هر که توجه به خدا کند و استقامت داشته باشد ملک برای تقویت او نازل میشود به عکس آنانکه از یاد خدا غفلت ورزند که شیطان مضلی بر او قرین گرد. ایضاً آیه .
wikialkb: ریشه_قیض
پیشنهاد کاربران
در زبان لری بختیاری به معنای قهر کردن هست.
قیض=قهر
قیض=قهر
در حقوق یعنی معارضه کردن کسی به وجهی یا متاعی مثل رهن کردن