قیدو

لغت نامه دهخدا

قیدو. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات ، سکنه آن 598 تن. آب آن از چشمه و رود گلپایگان. محصول آن غلات ، چغندرقند، صیفی ، بنشن ، انگور، تنباکو، پنبه و مختصر میوه جات و شغل اهالی آنجا زراعت است. راه فرعی به راه شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

قیدو. [ ق َ ] ( اِخ ) نام پادشاه مغلان. ( برهان ) ( آنندراج ). قیدوخان پادشاه حدود جبال «تارباگاتای » نبیره اوگتای معاصر قوبیلای قاآن. ( حاشیه برهان چ معین از تاریخ مغول اقبال آشتیانی ). قیدوبن قاشی بن اوکتای قاآن از حکام و فرمانروایان مغول است. ( نزهةالقلوب ؛ مقاله سوم ص 246 ). رجوع به قایدوخان شود.

پیشنهاد کاربران

بهترین روستای زیبا در کنار دست سبز پدر کنار رودخانه
قیدو نام یک روستا است تونقشه هم نگاه کنید می بیند
قیدو به معنی بهشت گمشده می باشد
معنی کلمه قیدو یعنی بهشت گمشده.

بپرس