قِید زَدَن: بیخیال شدن
از چیزی مردن: چشم پوشی و نادیده انگاشتن .
دکتر شفیعی کدکنی در مورد " از چیزی مردن" می نویسد : ( ( از چیزی مردن با مطلق مردن تفاوت دارد. " مردن از "به معنی اعراض کردن و از چیزی خود را رهایی دادن است و این تعبیر هم در فارسی و هم در عربی ، در زبان تصوف عصر سنایی و بعد از او رواج داشته است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( بمیر ای حکیم از چنین زندگانی
ازین زندگانی چو مردی بمانی ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 462. )
دکتر شفیعی کدکنی در مورد " از چیزی مردن" می نویسد : ( ( از چیزی مردن با مطلق مردن تفاوت دارد. " مردن از "به معنی اعراض کردن و از چیزی خود را رهایی دادن است و این تعبیر هم در فارسی و هم در عربی ، در زبان تصوف عصر سنایی و بعد از او رواج داشته است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( بمیر ای حکیم از چنین زندگانی
ازین زندگانی چو مردی بمانی ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 462. )
معنی اصطلاح - > از خیر چیزی گذشتن
به رغم افایده ی احتمالی چیزی / نیاز به چیزی، از آن چشم پوشیدن
مثال:
می گویند چشم پزشک بسیار حاذقی است، اما برای سه ماه دیگر نوبت می دهد. من هم از خیرش گذشتم و پیش همان دکتر محله ی خودمان رفتم.
توضیح:
همچنین ← قید چیزی را زدن
به رغم افایده ی احتمالی چیزی / نیاز به چیزی، از آن چشم پوشیدن
مثال:
می گویند چشم پزشک بسیار حاذقی است، اما برای سه ماه دیگر نوبت می دهد. من هم از خیرش گذشتم و پیش همان دکتر محله ی خودمان رفتم.
توضیح:
همچنین ← قید چیزی را زدن
متوقف کردن