قیامت کردن


برابر پارسی: هنگامه کردن

معنی انگلیسی:
to do something marvellously well, to be a prodigy of something

لغت نامه دهخدا

قیامت کردن. [ م َ ک َ دَ ]( مص مرکب ) کنایه از کارهای عجیب کردن و کارهای اعجاب انگیختن. ( برهان ) ( آنندراج ). زیاده از طاقت در کاری کمال نمودن. ( آنندراج ). هنگامه کردن. غوغا کردن. آشوب کردن. کاری سخت خوب یا سخت بد کردن :
قیامت میکنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن
مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی.
سعدی.
هیچ میدانی چه ها ای سروقامت میکنی
میکشی و زنده میسازی ، قیامت میکنی.
محمدباقر ولد ابوعلی ( از آنندراج ).
لحظه به لحظه در ستم غمزه او قیامتی
میکند و ز کافری نیست غم قیامتش.
کمال خجندی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

شور و غوغا و هنگامه بر پا کردن : قیامت می کنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکر خایی .

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) هنگامه به پا کردن ، کار بزرگ کردن .

پیشنهاد کاربران

اصطلاح "قیامت به پا کردن" به معنای ایجاد هیاهو، جنجال یا آشفتگی بزرگ است. این عبارت معمولاً در مواقعی به کار می رود که فردی یا گروهی به شدت اعتراض می کند یا به وضعیتی واکنش نشان می دهد که باعث ایجاد تنش و درگیری می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

به طور کلی، این اصطلاح نشان دهنده شدت احساسات و واکنش های شدید به یک موضوع یا رویداد خاص است و می تواند به معنای ایجاد بی نظمی یا بحران نیز باشد.

کارخوب کردن
قیامت نمودن
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی؟
دل و جان فدای رویت بنما عِذار ما را
حافظ

بپرس