[ویکی فقه] در زمان خلافت یزید بن عبدالملک بن مروان که به یزید دوم شهرت دارد شورش های متعددی رخ داد که از آن جمله شورش یزید بن مهلب بن ابی صفره بود.
وی کسی بود که بعد از مرگ پدر، به دستور حجاج، جانشین پدر شد و والی خراسان گردید، اما بعد از مدتی کوتاه از طرف حجاج برکنار شد. در واقع علت اصلی قیام وی علیه حکومت، مساله ای شخصی بود، چرا که حجاج او را از کار بر کنار کرد و قتیبة بن مسلم باهلی را -که در ری فرمانروایی داشت- به جای او فرستاد. حجاج نیز او را احضار کرد و یزید بن مهلب به سوی حجاج روانه گردید، ولی در راه خبر مرگ خلیفه وقت، عبدالملک بن مروان، را شنید و امر خلافت به دست پسرش ولید بن عبدالملک افتاد. این حادثه در سال هشتاد و شش بود حجاج یزید را گرفت و به شکنجه و آزار او پرداخت، و مالش را تاراج کرد. حجاج یزید را در سال هشتاد و شش به زندان انداخته بود. حتی برادرش حبیب بن مهلب که عامل کرمان بود را نیز عزل کرد، تا خطری او را تهدید نکند.
دلایل عزل ابن مهلب
در مورد عزل یزید بن مهلب در طبری آمده که وقتی حجاج از کار ابن اشعث فراغت یافت جز یزید بن مهلب و مردم خاندان وی نگرانی دیگری نداشت و می خواست به حیله ای، وی را از خراسان بیرون آورد و لذا کسی را نزد یزید فرستاد که بیاید، اما او به بهانه دشمن و جنگ خراسان سرباز می زد. تا اواخر روزگار عبدالملک چنین بود. آن گاه حجاج در اواخر عمر عبدالملک به وی نوشت که یزید بن مهلب را معزول کند و خاندان مهلب قبلا اطاعت ابن زبیر می کردند و وفادار نیستند. دلیل دیگری نیز در مورد عزل یزید بیان شده است: در زمانی که حجاج به نزد عبدالملک می رفت در راه راهبی را دید که می گفتند او از آینده خبر دارد از او در مورد خود پرسید که آیا می دانی پس از من چه کسی می آید که راهب گفت: آری، مردی که او را یزید می خوانند. حجاج پرسید: اوصاف او را می دانی؟ آن مرد گفت: نه ولی دست به حیله و غدر خواهد زد و من جز این نمی دانم. این سخن در حجاج مؤثر افتاد و پنداشت که این مرد کسی جز یزید بن مهلب نخواهد بود و از او بیمناک شد.
دوستی ابن مهلب با سلیمان
بعد از مرگ ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک که با او دوست بود به خلافت رسید یزید در سال نود و چهار، زمانی که از زندان حجاج فرار کرد به نزد سلیمان رفته بود، لذا سلیمان به او امان داد و حتی حکومت عراق را نیز بعد از مرگ حجاج به او داد و پس از مدتی او را والی خراسان کرد. سلیمان به یزید نیکی و احترام کرد و حتی برخی یاران حجاج که یزید را آزار داده بودند را به دست یزید داد تا آنان را شکنجه کند. سلیمان او را والی عراق نمود. یزید نیز برادرش را در عراق گذاشت و خود به خراسان رفت و والی سلیمان در خراسان گردید و توانست گرگان را تصرف کند.
دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز
...
وی کسی بود که بعد از مرگ پدر، به دستور حجاج، جانشین پدر شد و والی خراسان گردید، اما بعد از مدتی کوتاه از طرف حجاج برکنار شد. در واقع علت اصلی قیام وی علیه حکومت، مساله ای شخصی بود، چرا که حجاج او را از کار بر کنار کرد و قتیبة بن مسلم باهلی را -که در ری فرمانروایی داشت- به جای او فرستاد. حجاج نیز او را احضار کرد و یزید بن مهلب به سوی حجاج روانه گردید، ولی در راه خبر مرگ خلیفه وقت، عبدالملک بن مروان، را شنید و امر خلافت به دست پسرش ولید بن عبدالملک افتاد. این حادثه در سال هشتاد و شش بود حجاج یزید را گرفت و به شکنجه و آزار او پرداخت، و مالش را تاراج کرد. حجاج یزید را در سال هشتاد و شش به زندان انداخته بود. حتی برادرش حبیب بن مهلب که عامل کرمان بود را نیز عزل کرد، تا خطری او را تهدید نکند.
دلایل عزل ابن مهلب
در مورد عزل یزید بن مهلب در طبری آمده که وقتی حجاج از کار ابن اشعث فراغت یافت جز یزید بن مهلب و مردم خاندان وی نگرانی دیگری نداشت و می خواست به حیله ای، وی را از خراسان بیرون آورد و لذا کسی را نزد یزید فرستاد که بیاید، اما او به بهانه دشمن و جنگ خراسان سرباز می زد. تا اواخر روزگار عبدالملک چنین بود. آن گاه حجاج در اواخر عمر عبدالملک به وی نوشت که یزید بن مهلب را معزول کند و خاندان مهلب قبلا اطاعت ابن زبیر می کردند و وفادار نیستند. دلیل دیگری نیز در مورد عزل یزید بیان شده است: در زمانی که حجاج به نزد عبدالملک می رفت در راه راهبی را دید که می گفتند او از آینده خبر دارد از او در مورد خود پرسید که آیا می دانی پس از من چه کسی می آید که راهب گفت: آری، مردی که او را یزید می خوانند. حجاج پرسید: اوصاف او را می دانی؟ آن مرد گفت: نه ولی دست به حیله و غدر خواهد زد و من جز این نمی دانم. این سخن در حجاج مؤثر افتاد و پنداشت که این مرد کسی جز یزید بن مهلب نخواهد بود و از او بیمناک شد.
دوستی ابن مهلب با سلیمان
بعد از مرگ ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک که با او دوست بود به خلافت رسید یزید در سال نود و چهار، زمانی که از زندان حجاج فرار کرد به نزد سلیمان رفته بود، لذا سلیمان به او امان داد و حتی حکومت عراق را نیز بعد از مرگ حجاج به او داد و پس از مدتی او را والی خراسان کرد. سلیمان به یزید نیکی و احترام کرد و حتی برخی یاران حجاج که یزید را آزار داده بودند را به دست یزید داد تا آنان را شکنجه کند. سلیمان او را والی عراق نمود. یزید نیز برادرش را در عراق گذاشت و خود به خراسان رفت و والی سلیمان در خراسان گردید و توانست گرگان را تصرف کند.
دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز
...
wikifeqh: قیام_یزید_بن_مهلب