لغت نامه دهخدا
- تصحیح قیاسی ؛ به حدس و قرائن. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
ربایش، سرقت، عمل ربودن، دورشدگی، دوری از مرکز بدن، قیاسی، قیاس
قیاسی، شباهت، شی قابل قیاس، لغت متشابه
قیاسی، قابلیت قیاس، قابلیت مقایسه
قیاسی، مطلق، قطعی، حتمی، قاطع، جزمی، بی شرط
قیاسی، قابل قیاس، دارای وجه تشابه
قیاسی، استدلالی
قیاسی، تطبیقی، مقایسه ای، نسبی، تفضیلی، درجه تفضیلی
قیاسی، نموداری، الگو وار
قیاسی، مطلق، قطعی، حتمی، قاطع، جزمی، بی شرط
استنتاجی، قیاسی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
قاعده مند