[ویکی فقه] قیاس عقیم، به معنای هیات تالیفی اقترانی یا استثنائیِ فاقد شرایط انتاج است.
استدلال قیاسی (اعم از اقترانی و استثنائی) به "عقیم" و "مُنتِج" تقسیم می شود. اگر هیات تالیفی قیاسی، شرایط انتاج را داشته باشد منتج نامیده می شود و اگر فاقد شرایط انتاج باشد آن را عقیم می گویند. مثلاً هیات تالیفی اقترانی مرکب از دو مقدمه: "اسب پستاندار است" و "بعضی از پستانداران گوشت خوار هستند" فاقد شرایط انتاج، و عقیم است و نمی توان نتیجه گرفت که: "اسب از گوشت خواران است"؛ زیرا یکی از شرایط شکل اول کلیت کبرا است، ولی کبرای این مثال که به هیات شکل اول است جزئی می باشد.
دیدگاه ابن سینا
ابن سینا در منطق اشارات و منطق شفا در تبیین قیاس اقترانی، استدلال دارای هیات تالیفی اقترانی را در صورتی قیاس می خواند که منتج باشد. «اشارات: و ما کان من الاقترانیات منتجاً یسمی قیاساً.»؛ «شفا: و (القرینة) التی یجب عنها النتیجة لذاتها تسمی قیاساً»
دیدگاه محقق طوسی
محقق طوسی هم در اساس الاقتباس می گوید: "هر قرینه که قیاس بُوَد، آن را مُنتِج خوانند، و آنچه قیاس نبُوَد آن را عقیم خوانند". بر این اساس اطلاق "قیاس عقیم" و یا تقسیم قیاس به منتج و غیر منتج نوعی مسامحه است؛ زیرا هیات تالیفیِ عقیم (اعم از اقترانی و استثنائی) اصلاً قیاس نیست. به تعبیر دیگر قیاس، یکی از دو قسم هیات تالیفی اقترانی یا استثنائی است نه اینکه مترادف با آن بوده و مقسم برای دو قسم (منتج و عقیم) باشد.
مستندات مقاله
...
استدلال قیاسی (اعم از اقترانی و استثنائی) به "عقیم" و "مُنتِج" تقسیم می شود. اگر هیات تالیفی قیاسی، شرایط انتاج را داشته باشد منتج نامیده می شود و اگر فاقد شرایط انتاج باشد آن را عقیم می گویند. مثلاً هیات تالیفی اقترانی مرکب از دو مقدمه: "اسب پستاندار است" و "بعضی از پستانداران گوشت خوار هستند" فاقد شرایط انتاج، و عقیم است و نمی توان نتیجه گرفت که: "اسب از گوشت خواران است"؛ زیرا یکی از شرایط شکل اول کلیت کبرا است، ولی کبرای این مثال که به هیات شکل اول است جزئی می باشد.
دیدگاه ابن سینا
ابن سینا در منطق اشارات و منطق شفا در تبیین قیاس اقترانی، استدلال دارای هیات تالیفی اقترانی را در صورتی قیاس می خواند که منتج باشد. «اشارات: و ما کان من الاقترانیات منتجاً یسمی قیاساً.»؛ «شفا: و (القرینة) التی یجب عنها النتیجة لذاتها تسمی قیاساً»
دیدگاه محقق طوسی
محقق طوسی هم در اساس الاقتباس می گوید: "هر قرینه که قیاس بُوَد، آن را مُنتِج خوانند، و آنچه قیاس نبُوَد آن را عقیم خوانند". بر این اساس اطلاق "قیاس عقیم" و یا تقسیم قیاس به منتج و غیر منتج نوعی مسامحه است؛ زیرا هیات تالیفیِ عقیم (اعم از اقترانی و استثنائی) اصلاً قیاس نیست. به تعبیر دیگر قیاس، یکی از دو قسم هیات تالیفی اقترانی یا استثنائی است نه اینکه مترادف با آن بوده و مقسم برای دو قسم (منتج و عقیم) باشد.
مستندات مقاله
...
wikifeqh: قیاس_عقیم