[ویکی فقه] قیاس بالفعل، به معنای قیاس مفیدِ برهان لِمّ به صورت بالفعل و ویژگی قیاس شکل اول است.
در بیان افضلیت شکل اول قیاس اقترانی بر سایر اَشکال، وجوهی را ذکر می کنند. یکی از آن وجوه این است که هیات شکل اول، هیات قیاس بالفعل است و هیئت اَشکال دیگر، هیات قیاس بالقوّه است.
توضیح اصطلاح
در تبیین بالفعل بودنِ قیاس شکل اول چنین گفته شده است: مفاد شکل اول این است که علت یک شئ (علت حد اکبر) برای حد اصغر ثابت می شود، و به همین دلیل، معلول آن علت (یعنی حد اکبر) هم برای اصغر ثابت می شود. و اگر مدعا موجبه کلیه بود فقط از طریق شکل اول قابل اثبات است. و اگر سالبه بود هر چند به وسیله شکل دوم هم قابل تحصیل است اما این نظم تغییر می کند زیرا در شکل دوم، علت بر حد اصغر حمل می شود اما معلول، تابع علت (در وجود یافتن برای اصغر) قرار داده نمی شود، بلکه این نظم تغییر پیدا می کند و معلول، متبوع و علت، تابع آن قرار داده می شود؛ یعنی ثبوت علت برای اصغر تابع ثبوت معلول (حد اکبر) برای اصغر می گردد. پس در این شکل، به خلاف شکل اول، علت به قصد اولی مستدعی ثبوت معلول خود برای اصغر نیست. و در شکل سوم نیز علت برای حد اصغر ایجاد نشده است بلکه حد اصغر علتی را که معلول، تابع آن است ایجاد می کند. پس در این شکل هم، به خلاف شکل اول، علت به قصد اولی مستدعی ثبوت معلول خود برای اصغر نیست. بنابراین فقط در شکل اول است که برای یک شئ (حد اصغر) امری که علت شئ دیگر است اثبات می گردد و سپس معلولِ آن علت (حد اکبر)، در ثبوت برای حد اصغر، از علت تبعیت می کند. و به همین جهت، تنها شکل اول به صورت بالفعل، برهان لِمّ محسوب می شود و سایر اَشکال، به نحو بالقوه برهان لِمّ می باشند.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).• قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا.
...
در بیان افضلیت شکل اول قیاس اقترانی بر سایر اَشکال، وجوهی را ذکر می کنند. یکی از آن وجوه این است که هیات شکل اول، هیات قیاس بالفعل است و هیئت اَشکال دیگر، هیات قیاس بالقوّه است.
توضیح اصطلاح
در تبیین بالفعل بودنِ قیاس شکل اول چنین گفته شده است: مفاد شکل اول این است که علت یک شئ (علت حد اکبر) برای حد اصغر ثابت می شود، و به همین دلیل، معلول آن علت (یعنی حد اکبر) هم برای اصغر ثابت می شود. و اگر مدعا موجبه کلیه بود فقط از طریق شکل اول قابل اثبات است. و اگر سالبه بود هر چند به وسیله شکل دوم هم قابل تحصیل است اما این نظم تغییر می کند زیرا در شکل دوم، علت بر حد اصغر حمل می شود اما معلول، تابع علت (در وجود یافتن برای اصغر) قرار داده نمی شود، بلکه این نظم تغییر پیدا می کند و معلول، متبوع و علت، تابع آن قرار داده می شود؛ یعنی ثبوت علت برای اصغر تابع ثبوت معلول (حد اکبر) برای اصغر می گردد. پس در این شکل، به خلاف شکل اول، علت به قصد اولی مستدعی ثبوت معلول خود برای اصغر نیست. و در شکل سوم نیز علت برای حد اصغر ایجاد نشده است بلکه حد اصغر علتی را که معلول، تابع آن است ایجاد می کند. پس در این شکل هم، به خلاف شکل اول، علت به قصد اولی مستدعی ثبوت معلول خود برای اصغر نیست. بنابراین فقط در شکل اول است که برای یک شئ (حد اصغر) امری که علت شئ دیگر است اثبات می گردد و سپس معلولِ آن علت (حد اکبر)، در ثبوت برای حد اصغر، از علت تبعیت می کند. و به همین جهت، تنها شکل اول به صورت بالفعل، برهان لِمّ محسوب می شود و سایر اَشکال، به نحو بالقوه برهان لِمّ می باشند.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).• قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا.
...
wikifeqh: قیاس_بالفعل