لغت نامه دهخدا
قیادة. [ دَ ] ( ع مص ) کشیدن ستور و جز آن. قَود. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قَود شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) راهنمایی کردن رهبری کردن ۲ - پیشوایی کردن ۳ - ( اسم ) راهنماییی رهبری ۴ - پیشوایی ۵ - قرمساقی جاکشی دلالی محبت .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. = قَوّادی
۳. [مجاز] دلالی.
دانشنامه آزاد فارسی
رساندن زن و مرد نامحرم به یکدیگر برای زنا. به کسی که چنین کند قوّاد گویند. حدّ قیادت برای بار نخست ۷۵ تازیانه است و با تکرار، پس از اجرای حدّ برای سومین بار، یا چهارمین بار (بنابر اختلافی که وجود دارد) اعدام می شود. برخی، تراشیدن سر، گرداندن در شهر و نیز تبعید را به مجازات مرد قوّاد، افزودند، اما تبعید را شیخ مفید، بعد از اجرای حدّ برای بار دوم، ثابت می داند. کسانی چون مقدس اردبیلی و خویی، حد قیادت را فقط تازیانه می دانند. در قانون جاری ایران، حد قوادی برای مرد ۷۵ تازیانه و نیز تبعید به مدت سه ماه و برای زن فقط تازیانه است. کودک نابالغ، فقط تأدیب می شود. راه های اثبات قیادت: ۱. دو مرتبه اقرار؛ ۲. شهادت دو شاهد عادل مرد. شهادت زن به هیچ روی برای اجرای حد کافی نیست. برخی گفته اند با یک مرتبه اقرار نیز ثابت می شود. نیز ← قوّادی
wikijoo: قیادت
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید