قیاء

لغت نامه دهخدا

قیاء. [ ق ُ ] ( ع اِمص ) قی. ( منتهی الارب ). اسم است قی را. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) داروی قی آور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس