( قَپ (گَم) کندِن ) گاز گرفتن. کنایه از در وضعیت سخت بودن. مثلاً منستی زم قپ کنن یعنی مثل این بود که دارن گازم میگیرن ( قپ کندِن (زِیدِن) ) آزار دادن؛ نیشکون گرفتن؛ گاز زدن