دیکشنری
مترجم
بپرس
قوی بنیه
/qavibonye/
دنبال کنید
فرهنگ فارسی
( صفت ) تنومند زور آور .
فرهنگ عمید
دارای بدنی سالم و نیرومند.
واژه نامه بختیاریکا
سینه پهن؛ شیرِ زَرد
مترادف ها
stout
(صفت)
سخت، محکم، شق، تنومند، ستبر، ضخیم، نیرومند، چاق و چله، تومند، با اسطقس، قوی بنیه
فارسی به عربی
بیرت ستاوت
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها