قوچمی
لغت نامه دهخدا
قوچمی. [ چ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، سکنه آن 301 تن. آب آن از رودخانه شیان. محصول آن غلات ، چغندر قند، صیفی ، حبوب و لبنیات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. در تابستان از چقاجنگه اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
با سلام روستای قوچمی نام تیره ای از ایل بزرگ کلهر است که شامل روستاهای 1_ چشمه سنگی 2_ سربکوه 3_گردنگاه قوچمی 4_ قوچمی نامدار 5_ بدرگرد سلیمی و. . . است و روستای قوچمی نامدار و گردنگاه قوچمی یک روستای از همه جدا شده هستند که در حومه بخش حمیل واقع شده اند و در بهار و تابستان طبیعت زیبا و جذابی دارند
با سلام قوچمی نام تیره ای از ایل بزرگ کلهر است که به یک روستای خاص اطلاق نمیشه و مجموعا شامل روستاهای ۱ - چشمه سنگی ۲ - سربکوه ۳ - گردنگاه ۴ - بدرگرد ۵ - تازه اباد بدرگرد ۶ - حمیل ۷ - گاوروانی ۸ - بدرگرد
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
خانی ( قوچمی نامدار ) ۹ - پلنگرد و در بیشتر مواقع از لحاظ ارضی و روابط فامیلی گراوند هم جز قوچمی به حساب می اید
روستای قوچمی دارای باغات میوه می باشدو و شغل مردم این روستا است. و روستای گردنگاه قوچمی ، روستایی جدا از روستای قوچمی است. و دو روستای جداگانه از بخش حمیل هستند. روستای قوچمی یکی از سر سبزترین روستاهای شهرستان اسلام آباد غرب وبخش حمیل است. که جاذبه ای بس دیدنی دارد.
رودخانه راوند از آ نجا می گذرد نه رودخانه شیان.
اصلاح شود
اصلاح شود