قوچان

/quCAn/

معنی انگلیسی:
quchan

لغت نامه دهخدا

قوچان. ( اِخ ) دهی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان ، سکنه آن 137 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی آنجا زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

قوچان. ( اِخ ) نام یکی از شهرستان های یازده گانه استان نهم. این شهر محدود است از طرف شمال به مرز ایران و شوروی ، از طرف خاور به شهرستان دره گز و از باختر به شهرستان مشهد. آب و هوای شهرستان قوچان بواسطه وجود ارتفاعات هزار مسجد و کوه آلاداغ و شاه جهان در تابستان معتدل و در زمستان خیلی سرداست و بواسطه ریزش برفهای زیاد اغلب راه های قراء وقصبات این شهر بسته میشود. روی هم رفته میتوان گفت شش ماه زمستان است و درنتیجه بارندگی های متوالی ( برف و باران ) چشمه سارهای متعدد و رودخانه های محلی فراوانی دارد که مورد استفاده اهالی است. قسمتهای کوهستانی عموماً چشمه سار و فقط در مناطق جلگه قنات حفر مینمایند. مناطق مختلفه قوچان عموماً کوهستانی است. فقط جلگه باریکی در اطراف رودخانه اترک تا انتهای بخش شیروان وجود دارد. قسمت عمده قرای بخش حومه و بخش شیروان در این جلگه واقعند. ارتفاعات شمال کوه هزارمسجد دنباله همان رشته ارتفاعات اصلی البرز است که در منطقه قوچان از خاور گیفان تا گردنه اﷲاکبر کشیده شده و در گردنه به کوه اﷲاکبر معروف است و بطرف خاور امتداد پیدا می کند و یک رشته دیگری در جنوب گپی کپکان تا شمال تبادکان امتداد دارد. این کوه در نقاط مختلفه به اسامی مخصوص ، مانند: کورداغ ، قره تپه ، داش بلاغ ، بیوک داغ و غیره نامیده میشود. ارتفاعات جنوبی دنباله همان کوه آلاداغ که بطرف باختر کشیده شده ، دنباله آن به کوه بنیاکوه اتصال پیدا می کند. این کوه ها دارای دره ها و گدارهای متعدد است که راه های آن صعب العبور میباشد. رودخانه اترک که از خاور قوچان بطرف باختر جریان دارد قسمت عمده آبادیهای بخش حومه و بخش شیروان را مشروب میسازد و از باختر دهستان زیارت داخل منطقه بجنورد میشود و رودخانه های محلی دیگری وجود دارد که اسامی آنها قابل ذکر نیست. محصول عمده آن غلات دیمی و آبی ، بنشن ، ارزن و انواع میوه جات مخصوصاً انگور و کشمش بحد وفور است و چون طوایف چادرنشین در مناطق این شهرستان زیاد هستند، محصول دامی یعنی روغن ، پشم و پنیر آن قابل توجه است. پنیر کرد قوچانی در استان نهم معروف است. ساکنین شهرستان از طوایف مختلفه زعفرانلو، پیچرانلو و میلانلو هستند. شهرستان قوچان از 3 بخش به نام حومه ، باجگیران و شیروان تشکیل شده و دارای 434 آبادی بزرگ و کوچک است. مجموع ساکنین آن تا آخر سال 1328 در حدود 110925 نفر بوده است. راه شوسه که از دو طرف به مرز ایران و شوروی منتهی میشود یکی در باجگیران و دیگری در لطف آباد از این شهرستان عبور میکند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - شهرستانی است در شمال خراسان واقع در شمال نیشابور شامل بخشهای : حومه باجگیران شیروان دارای ۴۳۴ آبادی حدود ۴٠۳٠۱ تن سکنه . محصول عمده غلات تریاک بنشن انواع میوه مخصوصا انگور و کشمش . ۲ - شهر قوچان مرکز شهرستان قوچان که در دشتی سبز سر راه مشهد به مرز ایران و شوروی واقع است . دارای یازده خیابان خاوری به باختری و یازده خیابان شمالی جنوبی است . رودخانه اترک از شمال شهر عبور میکند و دارای پل بزرگ سیمانی است . آب آشامیدنی شهر از قنوات و چاه تامین میشود .
دهی از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهرکرد .

دانشنامه عمومی

قوچان با نام تاریخی آساک یا خبوشان مرکز شهرستان قوچان در استان خراسان رضوی است. و همچنین، به ۳ زبان فارسی، ترکی و کردی صحبت میکنند و این شهر در ۱۲۰ کیلومتری مشهد قرار دارد و شهرداری قوچان در سال ۱۳۰۴ تأسیس شده است. [ ۳]
قوچان از گمرک باجگیران به ترکمنستان متصل می گردد و با عشق آباد، ۱۲۰ کیلومتر فاصله دارد و همچنین دارای ۲۸ کیلومتر مرز بین المللی با کشور ترکمنستان می باشد و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۳۵۰ متر و با قرار گرفتن در بین ارتفاعات هزار مسجد و آلا داغ دارای آب و هوای معتدل و سرد می باشد.
شهر قوچان در زلزله پیاپی سال های ۱۳۱۱و ۱۳۱۲ ه‍. ق در هم ریخت و سیل ۱۳۵۵ ه‍. ش نیز آسیب هایی به این شهر وارد کرد، و خانه های شهر کهنه ( قوچان عتیق ) را به آوار تبدیل کرده و به دلیل اقلیم مناسب و خاک حاصلخیز از گذشته های دور تا به امروز مورد سکونت قرار گرفته است. . [ ۴]
دائرةالمعارف مصاحب در مورد تاریخ قوچان چنین گزارش می دهد:
«شهر قوچان ( جمعیت ۲۹٬۱۳۳، سرشماری ۱۳۴۵ش ) ، مرکز شهرستان قوچان، شمال استان نهم ( خراسان ) ؛ ۱۴۸ کیلومتری شمال غرب مشهد. بنای شهر فعلی از ۱۳۱۳ق است. شهر قوچان را با شهر باستانی اشک یا ارسکه مطابق دانسته اند. در کتب جغرافیائی نویسندگان اسلامی نامش را خبوشان و خوجان ضبط کرده اند، و ناحیهٔ قوچان را استوا نامیده و سرزمین بسیار حاصلخیز آن را ستوده اند. در زمان یاقوت این ناحیه ۹۳ آبادی داشته و او استوا را «آفتاب گیر» معنی کرده است. به گفتهٔ حمدالله مستوفی، در زمان وی ( قرن ۸ ق ) ، نام استوا اگر چه در دفاتر مالیاتی به کار می رفته، نزد مردم رواجی نداشته است. همو حاصلخیزی دشت اطراف قوچان را ستوده است، و گوید هولاکوخان مغول شهر را تجدید بنا کرد ( قرن ۷ق ) ، و نوادهٔ او ارغون خان ( سلطنتش ۶۸۳–۶۹۰ق ) بر وسعت شهر افزود. غازان خان، از سلاطین ایلخانی ایران، در هنگام حکومت خود بر خراسان، یک معبد بودائی در قوچان ساخت. شاه عباس اول صفوی یکی از طوایف کرد را ( زعفرانلو ) در قوچان سکنی داد. بر تپه ای نزدیک قوچان، که بعدها به نادرتپه موسوم شد، نادرشاه به قتل رسید ( ۱۱۶۰ق ) . نادرشاه، پس از جنگ بخارا، چند ورق از قرآنی را که به خط غیاث الدین بایسنقر و در سمرقند ( یا در شهر سبز، یعنی کش ) مخزون بود به قوچان آورد، و بعدها ناصرالدین شاه قاجار دو ورق از آن را به موزهٔ تهران منتقل کرد ( ۱۳۰۰ یا ۱۳۰۱ق ) . قوچان از زلزله های سال های ۱۸۵۲، ۱۸۷۱، ۱۸۹۳، و ۱۸۹۵ میلادی ( ۱۳۱۲ق ) سخت آسیب دید، و گفته اند که در زلزلهٔ سال ۱۸۹۳ از سکنهٔ شهر دوازده هزار تن تلف شدند، و حدود ده هزار تن باقی ماندند. شهر جدید قوچان پس از زلزلهٔ سال ۱۸۹۵میلادی در حدود ده کیلومتری شهر ویران شده بنا شد. »[ ۵]
عکس قوچانعکس قوچانعکس قوچانعکس قوچانعکس قوچانعکس قوچان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

گچان. [ گ َ ] ( اِخ ) نام ایالاتی بود در نواحی خراسان. ظاهراً همان قوچان امروز است. ( اشعار و آثار رودکی تألیف سعید نفیسی ص 150 ) .
بنظر من قوچان همون خبوشان بوده و با تجربه ای که از گویش فارس زبانان کرمانج ها و ترکهای منظقه دارم بعلت تلفظ ان ابتدا خووشان ( حرف ب به قرینه لفظی حذف شده ) و رفته رفته، قوچان تلفظ و ثبت شده
شبیه به تلفظ هایی مثل شمبه ، مشتبی و امثالهم
قوچان برگرفته از نام اساک است یکی از معانی دیگر اساک شاید باشد که بعدها به خبوشان وبعد به قوچان تعقیر شکل کلمه داد محمود براتی ترانه سرا وفعال ادبی
قوچان نویسندگان وترانه سرایان بسیار حرفه ای وخوبی داردکه محمود براتی قوچانی یکی از انهاست که در جشنواره های متفاوت کشوری نشان داده است در حوزه ترانه سرایی حرف های زیادی برای گفتن داردکافیست نام او را در گوگل وموتور های جستجو سرچ کنید تا از نوشته های زیبا وفرهنگ این شهرستان اشنا شوید
قوچان یک کلمه ترکی است واز دوکلمه قوچ آن یعنی ده قوچ تشکیل شده.
کردهای مهاجر از ترکیه اسم قوچان را از شهر قراقوچان با خود آورده اند.
به زبان قوچانی
تکون بده چی میشه

شباهت کلمه قوچان با کلمه قوچاق ( قوچ سفید ) قابل تحمل است.
احتراما با توجه به اینکه چهار حرف ( پ، ژ، گ، چ ) در حروف عربی کاربرد ندارد، بیان این مطلب که در نسک های کهن پارسی این شهر به " خبوشان " نامور است که تازی آن " قوچان" شده، نمیتواند مورد قبول باشد.
در نسک های کهن پارسی به " خبوشان " نامور است که تازی آن " قوچان" شده .
روستای تل قوچان دهستان کوشکک بخش آبژدان شهر اندیکا
شهرستان مسجدسلیمان

بپرس