قوه متخیله

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] درباره نفس گفته شده است که افعال خود را با قوای گوناگونی انجام می دهد. این قوا در هر یک از موجودات دارای حیات به گونه ای متفاوت ظهور می کنند. در یک تقسیم بندی اولی قوای نفس به سه دسته قوای نفس نباتی، حیوانی و انسانی تقسیم می شوند. هر یک از این قوا نیز به زیر مجموعه های بیشتری تقسیم می شوند.
هدف نوشتار حاضر بررسی یکی از اقسام قوای حیوانی است که طبعا چنین قوه ای هم در حیوانات و هم در انسان ها وجود دارد. طبق یک تقسیم بندی، قوای حیوانی به قوای محرکه و مدرکه تقسیم می شوند؛ قوای محرکه افعال حرکتی موجود جاندار را عهده دارند در حالی که قوای مدرکه، افعال ادراکی انسان و یا حیوان را بر عهده می گیرند. سپس در مرحله ای دیگر قوای مدرکه به دو دسته قوای باطنی و قوای ظاهری تقسیم می شوند. قوای ظاهری همان حواس پنچگانه معروف هستند که برای ما آشکارند. اما قوای باطنی نفس، به راحتی قابل شناخت نیستند. در ذیل مبحث قوای باطنی نفس گفته شده است که قوای باطنی نفس حیوانی شامل حس مشترک، قوه خیال، واهمه، حافظه و متصرفه است. در میان این قوا یکی از آنها عمل تصرف در مدرکات را انجام می دهد و آن قوه متصرفه است. این قوه بر خلاف قوای چهارگانه قبل که صرفا دارای عمل ادراک بودند، در مدرکات تصرف می کند و از ترکیب آنها با هم صور جدیدی را پدید می آورد، مثلا بخشی از صورت یک پرنده را با قسمتی از صورت یک انسان ترکیب می کند و صورت انسان بالدار را تصویر می کند.
اقسام قوه متصرفه
افعال این قوه بر یک نظام خاصی استوار نیست بلکه در شکل گیری افعال این قوه، نفوس حیوانی و انسانی نقش مهمی دارند؛ تا این حد که این قوه بر اساس آنکه توسط چه نفسی به کار گرفته شود به دو نوع تقسیم می شود:
← متخیله
مساله مهمی که در اینجا هست پاسخ به این پرسش است که آیا قوه متخیله که یکی از اقسام قوه متصرفه است هم صور را ادراک می کند و هم در آنها تصرف می کند؟ یعنی آیا این قوه دارای دو شان است؟ یکی شان ادراک و دیگری شانیت تصرف در آن صوری که ادراک می کند، یا خیر، فقط یکی از این وظایف را انجام می دهد. البته چنین سؤالی دقیقا درباره قوه مفکره نیز قابل طرح است. به این صورت که آیا قوه مفکره هم مفاهیم را ادراک می کند و هم در آنها تغییر ایجاد می کند؟ در جواب باید گفت قوه متصرفه صرفا در مدرکات تصرف می کند و ادراکی نسبت به آنها ندارد و با این حال محذور "حکم کردن بدون ادراک" پیش نمی آید. در توضیح این محذور باید گفت که ملاک در تفکیک قوا -مثلا از دیدگاه ابن سینا - این است که اگر اختلاف و تغایر آثار و افعال، اختلاف نوعی و جنسی باشد، حاکی از تعدد و تغایر نوعی قواست؛ یعنی ما از راه تعدد و تنوعی که در افعال صارده از نفس است به تعدد قوای آن پی می بریم. یعنی به تعداد تنوع جنسی و نوعی که در افعال وجود دارد ما قوه مخصوص به آن فعل را داریم. مانند اختلاف جنسی که در افعال تحریک و ادراک وجود دارد و یا اختلاف نوعی که در ادراک رنگ و ادراک طعم و یا ادراک صوت وجود دارد. به همین جهت برای هر کدام از ادراک و تحریک یک سری قوای مخصوص به آنها وجود دارد. چون افعال آنها از دو جنس متفاوت اند و مجددا در میان هر یک از قوای ادراکی و یا تحریکی انواع گوناگونی از افعال وجود دارد؛ مثلا فعل ادراک اشیاء دیدنی، نوعی غیر از ادراک ملموسات است. به همین جهت برای تحقق این دو نوع فعل به دو قوه مختلف که یکی بینایی و دیگری لامسه است احتیاج است. بر این مبنا انجام هر یک از این افعال که از نظر نوع یا جنس با یکدیگر متفاوت هستند به عهده قوه ای خاص قرار می گیرد. اکنون اگر قوه متصرفه و به تبع قوه متخیله هم دارای شانیت ادراک مدرکات باشند و هم شانیت ایجاد تغییر در آنها، این ملاک تعدد قوا زیر پا گداشته می شود. زیرا طبق این ملاک، فعل ادراک، نوعی از فعل است که مغایر با فعل تغییر و تصرف است؛ یعنی جنس این دو فعل با هم متفاوت است. بنابراین طبق ملاک تقسیم بندی قوای نفس یک قوه نمی تواند متکفل هر دوی این افعال باشد بلکه تنها می تواند عهده دار یکی دسته از این افعال باشد. در جواب این مشکل باید گفت آنچه که مقتضای تصرف است این است که مدرکات، نزد قوه متصرفه (یا متخیله) حضور داشته باشند اما ادراک آنها از سوی این قوه ضرورتی ندارد. اموری که توسط قوای ادراکی (همچون حس مشترک یا عاقله) درک می شوند، در اختیار قوه متصرفه قرار می گیرند تا در آنها تصرف کند ولی ضرورتی ندارد که قوه متصرفه نیز امور مزبور را درک کند. بنابراین این قوه تنها شانیت ایجاد تغییر در این صور را عهده دار است.
تفاوت قوه متخیله با سایر قوای مدرکه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس