قوناق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
با درود. قوناق قیران همان روستایی که هم میهن گرامیم آقای علی باقری از آن نوشته اند، برَهم ( شکل ) تورکی شده گوناگ گیران است و گیر و گیران از واژه گرفتن در زبان پارسی ریشه گرفته اند. بهرام که گور می گرفتی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
همه روز، دیدی که چه طور گور بهرام گرفت؟! به رای من، گوناگ گیران همان میهمانپذیر است و با میهمان دوستی مردم این روستا پیوند دارد.
گوناگ به قوناق دگردیسی یافته است که پیامد یورش بیگانگان تازی و تورکی است. گوناگ: گوناگون کننده، افزاینده تنوع است از ریشه
گونیدن یا گونیتَن ( گون - ) : گوناگون کردن، تنوع بخشیدن
گوندار: قابل گوناگون کردن، قابل تنوع بخشیدن
... [مشاهده متن کامل]
گونین: گوندار
گونیدار یا گونیتار: گوناگون کننده، تنوع بخش
گوناگ: گوناگون کننده، تنوع بخش، و نیز مهمان که تنوع می بخشد و بر گوناگونی در جایگاه نو می افزاید
گونان: گوناگون کننده، تنوع بخش؛ شاید تازه وارد
گونیشن: گوناگون کردن، متنوع کردن
گونیشنیگ: گوناگون کننده؛ بسته به گوناگون کردن؛
گونیشنیه: گوناگون کردن
گونیشنیها: با گوناگون کردن
گونَگ: ابزاری برای گوناگون کردن، گونه
گونینَگ: ابزاری برای گوناگون کردن
پَدیشگون: ابزاری برای گوناگون کردن
گونیدَگ یا گونیتَگ: گوناگون کرده؛ گوناگون کرده شده
گونیت: گوناگون کرده شده؛ گوناگون کرد
گونیدن یا گونیتَن ( گون - ) : گوناگون کردن، تنوع بخشیدن
گوندار: قابل گوناگون کردن، قابل تنوع بخشیدن
... [مشاهده متن کامل]
گونین: گوندار
گونیدار یا گونیتار: گوناگون کننده، تنوع بخش
گوناگ: گوناگون کننده، تنوع بخش، و نیز مهمان که تنوع می بخشد و بر گوناگونی در جایگاه نو می افزاید
گونان: گوناگون کننده، تنوع بخش؛ شاید تازه وارد
گونیشن: گوناگون کردن، متنوع کردن
گونیشنیگ: گوناگون کننده؛ بسته به گوناگون کردن؛
گونیشنیه: گوناگون کردن
گونیشنیها: با گوناگون کردن
گونَگ: ابزاری برای گوناگون کردن، گونه
گونینَگ: ابزاری برای گوناگون کردن
پَدیشگون: ابزاری برای گوناگون کردن
گونیدَگ یا گونیتَگ: گوناگون کرده؛ گوناگون کرده شده
گونیت: گوناگون کرده شده؛ گوناگون کرد
قوناق در زبان ترکی خراسانی به معنی میهمان است
دو تصویر در ادامه متنم بیاورم
قوناق در زبان ترکی به معنای ، میهمان ، بازدید کردن ، اقامت کردن دارد ، این در حالیست که بخش بزرگی از جمعیت ۲ ملیون نفری گرجستان را تبار ترکی تشکیل داده و این یعنی وارد گرجی شده .


قوناق در زبان ترکی به معنای ، میهمان ، بازدید کردن ، اقامت کردن دارد ، این در حالیست که بخش بزرگی از جمعیت ۲ ملیون نفری گرجستان را تبار ترکی تشکیل داده و این یعنی وارد گرجی شده .


قوناق در ترکی به معنای لقامت کردن ، بازدید کردن و میهمان هست ، توضیح دهید چطور به اویغوری ، ازبکی ، ترکمنی ، قزاقی و قرقیزی رفته هست ؟ گرجستانی که نصف مردمش ترکند و وجود کلمات ترکی در ان بعید نیست.
قوناق کلمه ترکی به معنای میهمان هست
قوناق کلمه ایست باستانی که از ( ( قو= موجود ) ) و ( ( ناق= فرد غایب که ناخواسته حاضر وناغیب شده ) ) ترکیب یافته است یعنی قوناق= میهمان ناخوانده
قوناق اصالتاً از زبان گرجستان آمده و وارد زبان ترکی آذری شده است وکلمه ی آذری نیست
قوناق اصالتاً از زبان گرجستان آمده و وارد زبان ترکی آذری شده است وکلمه ی آذری نیست
قوناق قیران به معنی مهمان کش در اینجا اسم روستا و اسم خاص . قیران در اینجا کشنده معنی می دهد.