[ویکی فقه] قومیت و ناسیونالیسم در قالب اختلافات قومی و مذهبی منبع بی ثباتی ساختار های سیاسی و موجب بروز بحران ها و خشونت های شدید در جوامع گردیده است.
پطروس غالی، دبیر کل وقت سازمان ملل در نهم نوامبر ۱۹۹۳ هشدار داد که امنیت جهانی به علت گسترش منازعات قومی پس از پایان جنگ سرد در معرض تهدید است. او در گزارش خود اعلام نمود که از پایان جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۹۳، ۱۲۷ جنگ رخ داده که بیشتر آنها مبتنی بر اختلافات قومی بوده است و اکثر جوامع در جغرافیای مختلف جهانی از پیامدهای چنین خشونتی در امان نبوده اند.
Christie، Kenneth، Ethnic Conflict،Tribal Politics A Global PersPective،Curzon Press،۱۹۹۸. P. ۲.
از اواسط دهه ۹۰ منازعات مسلحانه قومی و جنگ های داخلی بین قومی کاهش یافت و در گرایش از جنگ به سمت مذاکره، تغییراتی به وجود آمد. برخی از تحلیل گران از این امر به عنوان صلح کوتاه یاد کرده اند و سه دلیل فروپاشی دولت های چند قومی بلوک شرق یا بازسازی ساختاری آنها، افزایش ظرفیت های دمکراتیک و شیوه های مدنی برای پاسخ به چالش های ناسیونالیسم قومی و در نهایت تلاش های بین المللی در پیش گیری ساختاری و مداخله بشر دوستانه علیه خشونت های قومی را به عنوان عوامل کاهش دهنده این نوع منازعات مطرح نموده اند.همزمان با اقدامات پیشگیرانه ملی و بین المللی، در هنگام بروز منازعات قومی، مطالعات نظری و تجربی گسترده ای در خصوص علل و زمینه ها، شیوه های ساختاری پیشگیری و همچنین اشکال منازعات قومی و دیگر ابعاد تنوع و ناسیونالیسم قومی پس از پایان جنگ سرد انجام شدند و ذهنیت های قالبی پیشینی پیرامون ارتباط تغییر اجتماعی و فرایند نوسازی با قومیت و ماهیت امنیت ملی در جهان سوم مورد تجدید نظر قرار گرفت. متعاقب آن، رویکردهای جدیدی در مطالعه قومیت و ارتباط و تاثیر آن بر امنیت ملی، ثبات سیاسی و اجتماعی و مسائل توسعه شکل گرفت. این نوشتار سعی می کند تا به طور اجمالی، روند مطالعات مذکور را بازشناسی کرده و نقش و جایگاه قومیت و ناسیونالیسم قومی در مطالعات امنیتی پس از جنگ سرد به ویژه تاثیر تحول مفهوم امنیت ملی بر امنیت کشورهای چند قومی جهان سوم را بررسی نماید. طبیعتا در این نوشته محدود، بررسی همه رویکردها و آثار ممکن نیست. بنابراین تنها به بررسی برخی رویکردها و همچنین نمایندگان اصلی و مطرح این حوزه و تحولات نظری در آنها پرداخته می شود.
خشن ترین نوع کشمکش
تعارضات هویتی خشن ترین نوع کشمکش های داخلی:در دوره جنگ سرد، قومیت به عنوان یکی از منابع خشونت در چارچوب انواع کشمکش های داخلی و یا الگوهای بی ثباتی سیاسی مورد بررسی و تحلیل قرار می گرفت. کومار روپسینگه در بررسی انواع تعارضات داخلی، تعارضات هویتی را فراگیرترین و خشن ترین انوع نزاع دانسته و معتقد است که هر کجا مؤلفه ای قومی، مذهبی، عشیره ای یا اختلافات زبانی حاکم است، این نوع از تعارضات هویتی زمینه بیشتری برای ظهور دارند و آمیزه ای از هویت و امنیت جویی را مورد هدف قرار می دهند. در این حوزه، ستیز اصلی غالبا به توزیع و تمرکز زدایی قدرت مربوط می شود. هویت جویی نیز به مثابه واکنش های تدافعی معطوف به احتراز از نابودی مادی و یا معنوی است که حاکی از به خطر افتادن هسته معنایی زندگی یک گروه اجتماعی می باشد.
شولتز، ریچارد، «مطالعات امنیت ملی قبل از جنگ سرد» در مراحل بنیادین اندیشه در مطالعات امنیت ملی، اصغر افتخاری، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۸۱، ص۸۷.
...
پطروس غالی، دبیر کل وقت سازمان ملل در نهم نوامبر ۱۹۹۳ هشدار داد که امنیت جهانی به علت گسترش منازعات قومی پس از پایان جنگ سرد در معرض تهدید است. او در گزارش خود اعلام نمود که از پایان جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۹۳، ۱۲۷ جنگ رخ داده که بیشتر آنها مبتنی بر اختلافات قومی بوده است و اکثر جوامع در جغرافیای مختلف جهانی از پیامدهای چنین خشونتی در امان نبوده اند.
Christie، Kenneth، Ethnic Conflict،Tribal Politics A Global PersPective،Curzon Press،۱۹۹۸. P. ۲.
از اواسط دهه ۹۰ منازعات مسلحانه قومی و جنگ های داخلی بین قومی کاهش یافت و در گرایش از جنگ به سمت مذاکره، تغییراتی به وجود آمد. برخی از تحلیل گران از این امر به عنوان صلح کوتاه یاد کرده اند و سه دلیل فروپاشی دولت های چند قومی بلوک شرق یا بازسازی ساختاری آنها، افزایش ظرفیت های دمکراتیک و شیوه های مدنی برای پاسخ به چالش های ناسیونالیسم قومی و در نهایت تلاش های بین المللی در پیش گیری ساختاری و مداخله بشر دوستانه علیه خشونت های قومی را به عنوان عوامل کاهش دهنده این نوع منازعات مطرح نموده اند.همزمان با اقدامات پیشگیرانه ملی و بین المللی، در هنگام بروز منازعات قومی، مطالعات نظری و تجربی گسترده ای در خصوص علل و زمینه ها، شیوه های ساختاری پیشگیری و همچنین اشکال منازعات قومی و دیگر ابعاد تنوع و ناسیونالیسم قومی پس از پایان جنگ سرد انجام شدند و ذهنیت های قالبی پیشینی پیرامون ارتباط تغییر اجتماعی و فرایند نوسازی با قومیت و ماهیت امنیت ملی در جهان سوم مورد تجدید نظر قرار گرفت. متعاقب آن، رویکردهای جدیدی در مطالعه قومیت و ارتباط و تاثیر آن بر امنیت ملی، ثبات سیاسی و اجتماعی و مسائل توسعه شکل گرفت. این نوشتار سعی می کند تا به طور اجمالی، روند مطالعات مذکور را بازشناسی کرده و نقش و جایگاه قومیت و ناسیونالیسم قومی در مطالعات امنیتی پس از جنگ سرد به ویژه تاثیر تحول مفهوم امنیت ملی بر امنیت کشورهای چند قومی جهان سوم را بررسی نماید. طبیعتا در این نوشته محدود، بررسی همه رویکردها و آثار ممکن نیست. بنابراین تنها به بررسی برخی رویکردها و همچنین نمایندگان اصلی و مطرح این حوزه و تحولات نظری در آنها پرداخته می شود.
خشن ترین نوع کشمکش
تعارضات هویتی خشن ترین نوع کشمکش های داخلی:در دوره جنگ سرد، قومیت به عنوان یکی از منابع خشونت در چارچوب انواع کشمکش های داخلی و یا الگوهای بی ثباتی سیاسی مورد بررسی و تحلیل قرار می گرفت. کومار روپسینگه در بررسی انواع تعارضات داخلی، تعارضات هویتی را فراگیرترین و خشن ترین انوع نزاع دانسته و معتقد است که هر کجا مؤلفه ای قومی، مذهبی، عشیره ای یا اختلافات زبانی حاکم است، این نوع از تعارضات هویتی زمینه بیشتری برای ظهور دارند و آمیزه ای از هویت و امنیت جویی را مورد هدف قرار می دهند. در این حوزه، ستیز اصلی غالبا به توزیع و تمرکز زدایی قدرت مربوط می شود. هویت جویی نیز به مثابه واکنش های تدافعی معطوف به احتراز از نابودی مادی و یا معنوی است که حاکی از به خطر افتادن هسته معنایی زندگی یک گروه اجتماعی می باشد.
شولتز، ریچارد، «مطالعات امنیت ملی قبل از جنگ سرد» در مراحل بنیادین اندیشه در مطالعات امنیت ملی، اصغر افتخاری، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۸۱، ص۸۷.
...
wikifeqh: امنیت_ملی_و_ناسیونالیسم