قولقچی

لغت نامه دهخدا

قولقچی. [ ل ُ ] ( ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) نوکر و خدمتکار. ( آنندراج ) ( غیاث ) :
قولقچی اگر سرشته آب بقاست
چون ماه نوش کجی عیان از سیماست
در دهر ندیدیم بغیر از قاشق
خدمتکاری که دست او باشد راست.
شفیع اثر ( از آنندراج و غیاث ).
قوللوقچی. خدمتکار. ( از: قوللوق ، بندگی و خدمت + چی ). ( از سنگلاخ ). رجوع به قُلﱡقْچی شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس