قولانجق

لغت نامه دهخدا

قولانجق. [ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، سکنه آن 100 تن. آب آن ازرود آجرلو. محصول آن غلات ، چغندر، حبوب و بادام. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

پیشنهاد کاربران

بنابه نقل و قول ها اسم روستابرگرفته از اسم یکی از فرماندهان قوم مغول بوده که در زمان اشغال ایران وی درآن روستاماموریت داشته که توسط اهالی روستا به قتل رسیده لذا در زمان به نام وی اسم روستاتلفظگردیده وبعدازانقلاب اسلامی نیزاسم روستاازقولانجق به اسلام آبادتوسط دولت تغییرنام یافته است
چون کلمه قولانجق در کتاب فرهنگنامه های موجودمعنی خاصی برای آن ثبت نشده وبنابه نقل و قول ها واژه مربوط به اساپی یکی ازفرماندهان لشگرمغول بوده که دززما ن حمله به این روستاتوسطاهالی کشته شده است وچون این
...
[مشاهده متن کامل]
فرمانده مغول درمنطقه دارای نام و نشان دوربین لشگریان مغول بنام بوده لذادرمنطقه اسم روستارابنام واکسینه به سینه

بپرس