قوقه

لغت نامه دهخدا

( قوقة ) قوقة. [ قو ق َ ] ( ع اِ ) جای موی از سر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). الصَلَعه. || ( ص ) اصلع. چنانکه گویند: لها ولد قوقة احدب. ( اقرب الموارد ).
قوقه. [ قو ق َ / ق ِ ] ( اِ ) به فتح قاف دوم به معنی قوقو است که تکمه کلاه و پیراهن و امثال آن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) :
چتر زرین چرخ یعنی مهر
افسر و قوقه کلاه تو باد.
؟ ( از آنندراج ).
رجوع به قوقو شود.

فرهنگ فارسی

جای موی از سر یا اصلع

فرهنگ معین

(قِ ) (اِ. ) نک قوقو.

فرهنگ عمید

تکمۀ کلاه، پیراهن، و مانند آن: بر جیب و کله نهند پس تر / آن قوقهٴ لعل و گویَکِ زر (خاقانی۱: ۲۴۵ ).
جای بی مو از سر انسان.

پیشنهاد کاربران

بپرس