قوقل
لغت نامه دهخدا
قوقل. [ ق َ ق َ ] ( اِخ ) نام پدر دوده ای است از انصار و آنان قواقله اند. ( از اقرب الموارد ).
قوقل. [ ق َ ق َ ] ( اِخ ) ابن عوف بن عمرو خزرجی. از طایفه ازد از قحطان و جد جاهلیت است. عبادةبن صامت از نسل اوست. ( الاعلام زرکلی ج 2 ص 798 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید