قوع

لغت نامه دهخدا

قوع. [ ق َ ] ( ع اِ ) جای خشک کردن خرما و گندم و جز آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). جای هموار که در آن خرما و گندم و جز آن خشک کنند. ( ناظم الاطباء ). ج ، اقواع. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) برجستن گشن بر ماده. قیاع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قیاع شود.

فرهنگ فارسی

جای خشک کردن خرما و گندم و جز آن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قُواْ: حفظ کنید - نگاهدارید (از مصدر وقایه است ، و وقایه به معنای حفظ کردن چیزی است از هر خطری که به آن صدمه بزند ، و برایش مضر باشد)
تکرار در قرآن: ۲(بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس