قوروت

لغت نامه دهخدا

قوروت. ( ترکی ، اِ ) کشک. ( سنگلاخ ). قروت. رجوع به آن دوشود. || امر است از خشک کردن. ( سنگلاخ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) کشک .

پیشنهاد کاربران

از لغات دخیل ترکی به فارسی هست. به شکل �قورود، قوروت، قرت، کوروت� به عربی نیز داخل شده است. ( و قد صنعت نوعا من العصید من الجوکاره الناضجه ها مع الکوروت ) - لغات دخیل ترکی در عربی - ص۱۲۷.
منبع: لغات چغتایی و عثمانی . تألیف: شیخ سلیمان افندی اوزبکی البخاری. ترجمه به فارسی: حسن عبدالهی جهانی. تبریز. ۱۳۹۸. ص ۲۵۰.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
قوروتقوروتقوروتقوروتقوروت
در گویش گنابادی یعنی کشک
قوروت: ( ghoroot ) : [ اصطلاح چوپانی ] کشک خشک. اصلا قوروت واژه ی ترکی است . به معنی خشک شده . در زبان ترکی قورو به معنی خشک از مصدر قوروماق به معنی خشک شدن .