قورخان

لغت نامه دهخدا

قورخان. [ ق ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه ، سکنه آن 62 تن. آب آن از رودخانه ساروق. محصول آن غلات ، کرچک و بادام. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه .

پیشنهاد کاربران

قورخان: واژه ای ترکی از مصدر قورخماق ( ترسیدن ) به معنی ترسو، ترسیده، ترسنده، اسم فاعل از ترسیدن. متضاد آن قوخماز ( نترس )

بپرس