قورتولموش

لغت نامه دهخدا

قورتولموش. ( اِخ ) دهی است از دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، سکنه آن 1047 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و حبوب. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

پیشنهاد کاربران

نجات دادن. رهایی بخشیدن. مثلا از زیر آوار زلزله نجات دادن و رهانیدن.
البته ده قورتولموش آخرین دهی است که از شهر اردبیل به سمت جنوب می روید در دشت قرار دارد و بعد از آن مسیر ناهموار و قدری کوهستنانی و ناهموار و تپه ای می شود. خسرو رشید قورتولموش.
...
[مشاهده متن کامل]

Kurtulmak. Tehlikeli veya k�t� bir durumu atlatmak. "Beni musluğa g�t�ren namuslu polisler kurtulduğumu g�r�nce sevindiler. " ( Aka G�nd�z ) .
برای نجات. برای فرار از یک موقعیت خطرناک یا بد. پلیس های صادقی که من را به شیر آب بردند از اینکه دیدند نجات پیدا کردم خوشحال شدند. ( آکا گوندوز ) .

قورتولموش ( kurtulmuş ) کلمه ایست ترکی به معنای نجات یافته و رها شده
تمام شده
آخرین روستا

بپرس