قوای نفس انسانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در تعریف نفس که با این عنوان آورده شده "نفس کمال اول برای جسم طبیعی آلی دارای حیات بالقوه است" قید آلی حکایت از این دارد که نفس افعال خود را از طریق آلات و قوا انجام می دهد.
در میان نفوس، نفس انسانی افعالی را انجام می دهد که مختص خودش است و نفوس نباتی و حیوانی بهره ای از آن نبرده اند، مانند تعقل معقولات، به دست آوردن صنایع، دیدن کائنات و فرق گذاشتن میان زشت و زیبا. به همین جهت باید قوایی داشته باشد که مختص خودش است، تا بدان وسیله بتواند چنین افعالی را انجام دهد. نفس انسانی در میان نفوس سه گانه واجد تمام قوای هر سه نفس است به گونه ای که هم واجد قوای نباتی (غاذیه، منمیه و قوه مولده) است و هم واجد قوای حیوانی (محرکه و مدرکه). این نفس علاوه بر قوای دو نفس دیگر دارای قوه ای که مخصوص آن است می باشد، این قوه عاقله نام دارد.
تقسیم نفس انسانی
نفس انسانی را به لحاظ تاثیر و تاثراتش می توان به دو اعتبار لحاظ کرد؛ اول، به این اعتبار که از مافوق خود معانی را قبول می کند و دوم به این اعتبار که در مادون خویش فعلی را انجام می دهد؛ بنابراین دو اعتبار نفس دارای دو قوۀ عالمه و عامله است. پس نفس ناطقه یک قوه عاقله دارد که مدرکات آن متفاوت است، این دو اعتبار در این قوه از این قرارند:
← عقل نظری
شان عقل نظری این است که صور کلی مجرد از ماده، در آن حاصل شوند، حال اگر این صور بذاته مجرد باشند به راحتی آنها را دریافت می کند، ولی اگر این صور مجرد از ماده نباشند، عقل نظری آنها را از ماده تجرید می کند. به گونه ای که از علایق مادی چیزی در آن صورت باقی نماند. به همین دلیل است که عقل نظری به آراء کلیه اختصاص دارد و فقط در امور کلیه تصرف می کند، همچنین از دیگر صفات عقل نظری مشخص کردن صدق و کذب و واجب ، ممکن و ممتنع است.
اقسام عقل نظری
...

پیشنهاد کاربران

بپرس