قواصر

لغت نامه دهخدا

قواصر. [ ق َ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ قوصرة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قوصرة شود.

قواصر. [ ق َ ص ِ ] ( اِخ ) موضعی است میان فَرَما و فسطاط. عمرو عاص در راه خود هنگامی که برای فتح مصر به آن صوب میرفت بدانجا فرودآمد. ( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس