قهوس

لغت نامه دهخدا

قهوس. [ ق َهَْ وَ ] ( ع ص ) دراز. || مرد دراز. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تکه ریگستانی دراز و سطبرشاخ. ( منتهی الارب ). التیس الرملی الطویل الضخم القرنین. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس