قهقه. [ ق َ ق َه ْ ] ( اِ ) خنده به آواز بلند. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).- قهقه شیشه ؛ کنایه از قلقل شیشه. ( آنندراج ) : قهقه شیشه طبل کوچ زندبر سر هوش خیمه اندازد.محمد عرفی ( از آنندراج ).رجوع به قهقهه شود.قهقه. [ ق َ ق َ ] ( اِخ ) نام جایی است در ولایت طوس. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
( اسم ) قهقهه : قهقهی زد ( بلبل ) از سر درد فراق زار نالید از هجوم اشتیاق ...نام جایی است در ولایت طوس