قهرمانی. [ ق َ رَ ] ( حامص ) کار و عمل قهرمان. فرمانروایی. || کارفرمایی. || پهلوانی. دلیری. ( فرهنگ فارسی معین ) : آن تیغزنان بقهرمانی بر شاه کنند پاسبانی.
نظامی.
|| نگهبانی. محافظت. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
۱ - فرمانروایی ۲ - کارفرمایی : اگر اشتر و اسب و استر نباشد کجا قهرمانی بود قهرمان را ۳ ? - پهلوانی دلیری ۴ - نگهبانی محافظت .
فرهنگستان زبان و ادب
{championship} [ورزش] کسب عنوان نخست در یک رویداد ورزشی {heroic} [هنرهای نمایشی] مربوط و منسوب به قهرمان
دانشنامه عمومی
در ورزش، یک قهرمانی رقابتی است که در آن هدف تعیین این است که کدام فرد یا تیم قهرمان است.