قهرمانی

/qahremAni/

مترادف قهرمانی: پهلوانی، یلی، دلیری، شجاعت

معنی انگلیسی:
athletic, epic, championship, heroic, swashbuckling, promoting championship

لغت نامه دهخدا

قهرمانی. [ ق َ رَ ] ( حامص ) کار و عمل قهرمان. فرمانروایی. || کارفرمایی. || پهلوانی. دلیری. ( فرهنگ فارسی معین ) :
آن تیغزنان بقهرمانی
بر شاه کنند پاسبانی.
نظامی.
|| نگهبانی. محافظت. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

۱ - فرمانروایی ۲ - کارفرمایی : اگر اشتر و اسب و استر نباشد کجا قهرمانی بود قهرمان را ۳ ? - پهلوانی دلیری ۴ - نگهبانی محافظت .

فرهنگستان زبان و ادب

{championship} [ورزش] کسب عنوان نخست در یک رویداد ورزشی
{heroic} [هنرهای نمایشی] مربوط و منسوب به قهرمان

دانشنامه عمومی

در ورزش، یک قهرمانی رقابتی است که در آن هدف تعیین این است که کدام فرد یا تیم قهرمان است.
عکس قهرمانی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

championship (اسم)
پهلوانی، مبارزه، قهرمانی، مسابقه قهرمانی

heroism (اسم)
شجاعت، قهرمانی

فارسی به عربی

بطولة

پیشنهاد کاربران

بپرس