قنطار
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مال بسیار.
۳. پوست گاو پر از زر: به قنطار زر بخش کردن ز گنج / نباشد چو قیراطی از دسترنج (سعدی۱: ۸۵ ).
دانشنامه آزاد فارسی
قِنطار
(صورت مفرد واژۀ عربی قناطیر به معنی مال و اموال فراوان) مقیاسی قدیمی برای وزن، برابر با ۱۰۰ رطل. این عبارت دست کم از دورۀ هخامنشیان در حکم مقیاس وزن در ایران رواج داشته است. اعراب نیز با آن آشنایی کامل داشتند و از راه زبان عربی به صورت Quintal (کنتال) وارد زبان فرانسوی شده است. هرودوت میزان خراج (مالیات) شهرستان ها به مرکز شاهنشاهی داریوش را ۹۸۸۰ قنطار اوبوئی ذکر کرده که منظور از قنطار مقدار زیادی سکۀ طلا بوده است. از آن جا که رطل خود انواع گوناگونی داشته، وزن قنطار در نواحی مختلف، متفاوت بوده است؛ مثلاً برحسب رطل استانبولی ۲۵۶ کیلوگرم، برحسب رطل بغدادی۳۲.۴ کیلوگرم، برحسب رطل کویتی۴۴.۵۲ کیلوگرم، برحسب رطل مدنی ۴۸.۶کیلوگرم، و برحسب رطل ملکی۶۴.۸ کیلوگرم. کلمۀ قنطار سه بار در قرآن (دو بار در سورۀ آل عمران و یک بار در سورۀ نساء) آمده است.
(صورت مفرد واژۀ عربی قناطیر به معنی مال و اموال فراوان) مقیاسی قدیمی برای وزن، برابر با ۱۰۰ رطل. این عبارت دست کم از دورۀ هخامنشیان در حکم مقیاس وزن در ایران رواج داشته است. اعراب نیز با آن آشنایی کامل داشتند و از راه زبان عربی به صورت Quintal (کنتال) وارد زبان فرانسوی شده است. هرودوت میزان خراج (مالیات) شهرستان ها به مرکز شاهنشاهی داریوش را ۹۸۸۰ قنطار اوبوئی ذکر کرده که منظور از قنطار مقدار زیادی سکۀ طلا بوده است. از آن جا که رطل خود انواع گوناگونی داشته، وزن قنطار در نواحی مختلف، متفاوت بوده است؛ مثلاً برحسب رطل استانبولی ۲۵۶ کیلوگرم، برحسب رطل بغدادی۳۲.۴ کیلوگرم، برحسب رطل کویتی۴۴.۵۲ کیلوگرم، برحسب رطل مدنی ۴۸.۶کیلوگرم، و برحسب رطل ملکی۶۴.۸ کیلوگرم. کلمۀ قنطار سه بار در قرآن (دو بار در سورۀ آل عمران و یک بار در سورۀ نساء) آمده است.
wikijoo: قنطار
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید