قنز
لغت نامه دهخدا
قنز. [ ق َ ن َ ] ( ع اِ ) سفالین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). چیزهای سفالین. ( ناظم الاطباء ). || خزف. ( اقرب الموارد ). سفال. ( ناظم الاطباء ). || شکار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شکار و صید. ( ناظم الاطباء ). و آن لغتی است در قنص. ( اقرب الموارد ). رجوع به قنص شود.
قنز. [ ق ُ ] ( ع ص ) مرد پاک از آلایش و دنس. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قِنز شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید