قندک

لغت نامه دهخدا

قندک. [ ق َ دَ ] ( اِ ) چراغ کم فروغی که عیاران دارند. ( آنندراج ) ( بهار عجم ) : بزودی قندک عیاری برافروزند که در این سردابه بوی نفسی و نشان کسی هست. ( ظهیرای تفرشی ). || قسمی سیب کوچک و نرم و سپید و معطر و پیش رس. ( یادداشت مؤلف ).

قندک. [ ق َ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پایین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در 27هزارگزی جنوب خاوری تربت جام و 3هزارگزی شمال شوسه نظامی تربت جام به جنت آباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنه آن 208 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه و شغل اهالی زراعت و مالداری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان پایین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع در ۲۷ هزار گزی جنوب خاوری تربت جام و ۳ هزار گزی شمال شوسه نظامی تربت جام به جنت آباد موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است .

پیشنهاد کاربران

قندک سوغات منطقه سیستان و از رده میوه های گرمسیری در طبقه بندی خربزه است

بپرس