قندران


معنی انگلیسی:
caoutchouc

لغت نامه دهخدا

قندران. [ ] ( اِ ) قندرون. بعجمی و ترکی و اصفهانی علک البطم است و گفته اند اسم عجمی صعتر است. ( فهرست مخزن الادویة ). رجوع به قندرون و تحفه حکیم مؤمن شود.

فرهنگ فارسی

شیرابه مترشح از ساقه شنگ را گویند که بر اثر قطع ساقه گیاه ترشح می شود و در برابر هوا انجماد پیدا می کند و در ده ها زنان و دختران مانند سقز آن را می جوند قندرون . توضیح در کتاب فرهنگ اصطلاحات پزشکی و دارویی شلمیر قندرون مرادف با کائوچو و هر شیرابه دیگر گیاهی که در برابر هوا انجماد یابد ذکر شده است .

فرهنگ معین

(قَ دَ ) (اِ. ) شیرابة مترشح از ساقة شنگ را گویند که بر اثر قطع ساقة گیاه ترشح می شود و در برابر هوا انجماد پیدا می کند و در ده ها زنان و دختران مانند سقز آن را می جوند، قندرون .

فرهنگ عمید

= سقز

پیشنهاد کاربران

بپرس