قنجه. [ ق َ ج َ ] ( اِ ) رعنایی و غنج یعنی ناز بود. ( فرهنگ اسدی نخجوانی ) ( شعوری ) : نه لبسی نکو و نه مال و نه جاه پس این قنجه کردن ز بهر چراست.خفاف ( از فرهنگ اسدی ).و بگمان من این کلمه یا غنجه با غین معجمه بوده و یا فنجه که صورتی از پنجه و بنزه بمعنی نوعی رقص و مجازاً بمعنی رعنایی و غنج.