قنبره

لغت نامه دهخدا

( قنبرة ) قنبرة. [ قُم ْ ب ُ رَ ] ( ع اِ ) لغتی است در قبره. ( منتهی الارب ). ابوالملیح. چکاوک. رجوع به قبرة و قبر شود.

قنبرة. [ قُم ْ ب ُ رَ ] ( ع اِ ) پر زاید راست که بر سر ماکیان و جز آن باشد. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قنبرانیه شود.
قنبره. [ قَم ْ ب َ رَ ] ( اِخ ) اسماعیل بن محمد قمی. از فقهاء شیعه و کتاب المعرفة از اوست. رجوع به اسماعیل بن محمدبن اسماعیل شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قبره چکاوک جمع : قنابر .
اسمعیل بن محمد قمی از فقهائ شیعه و کتاب المعرفه از اوست .

پیشنهاد کاربران

بپرس