قمین

لغت نامه دهخدا

قمین. [ ق َ ] ( ع ِ ص ) شتاب تیزرو. ( منتهی الارب ).سریع. ( اقرب الموارد ). || حجی. حری. جدیر. خلیق. ازدر. درخور. قابل. سزاوار و لایق. || ( اِ ) گلخن حمام. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شتاب تیز رو سریع

پیشنهاد کاربران

بپرس