قمیش
/qamiS/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
قمیش (گیاه). قمیش ( Arundo donax L ) گیاهی است از خانواده نی ها و تیره گندمیان. قمیش گونه ای علف دراز و بزرگ است ( نباید آن را با خیزران اشتباه گرفت )
«قمیش» واژه ای ترکی و به معنای «نی» است.
گیاهی است پایا، روینده در تمام نقاط مرطوب، دارای ریزوم متورم و رونده، دارای ساقه ضخیم بدون کرک، گل آذین پانیکول بزرگ، گل ها سبزفام کوچک و ریز، تحقیقات نشان داده که از آن می توان در ساخت خمیر کاغذ بهره گرفت.
• سبزیجات ساقه ای
• فهرست سرخ IUCN از گونه های کمترین نگرانی
• گونه های گیاهی مهاجم
• گونه های گیاهی مهاجم در ایالات متحده آمریکا
• گونه های گیاهی مهاجم در نیوزیلند
• گیاگان اسپانیا
• گیاگان لبنان
• گیاگان آفریقا
• گیاهان توصیف شده در ۱۷۵۳ ( میلادی )
• گیاهان در آسیا
• گیاهان در اروپا
• گیاهان علفی
• محصول انرژی
• آرایه ( زیست شناسی ) نام گذاری شده توسط کارل لینه
• مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
• پیوند رده انبار که به صورت محلی تعریف شده است

«قمیش» واژه ای ترکی و به معنای «نی» است.
گیاهی است پایا، روینده در تمام نقاط مرطوب، دارای ریزوم متورم و رونده، دارای ساقه ضخیم بدون کرک، گل آذین پانیکول بزرگ، گل ها سبزفام کوچک و ریز، تحقیقات نشان داده که از آن می توان در ساخت خمیر کاغذ بهره گرفت.
• سبزیجات ساقه ای
• فهرست سرخ IUCN از گونه های کمترین نگرانی
• گونه های گیاهی مهاجم
• گونه های گیاهی مهاجم در ایالات متحده آمریکا
• گونه های گیاهی مهاجم در نیوزیلند
• گیاگان اسپانیا
• گیاگان لبنان
• گیاگان آفریقا
• گیاهان توصیف شده در ۱۷۵۳ ( میلادی )
• گیاهان در آسیا
• گیاهان در اروپا
• گیاهان علفی
• محصول انرژی
• آرایه ( زیست شناسی ) نام گذاری شده توسط کارل لینه
• مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
• پیوند رده انبار که به صورت محلی تعریف شده است


wiki: قمیش (گیاه)
قمیش (موسیقی). قمیش یا زبانه قطعه ای که در بعضی از سازهای بادی مانند سرنا، ابوا، فاگوت، کلارینت و ساکسوفون بکار می رود و آلت اصلی تولید صدا در این گونه سازها است. در سرنا قمیش از دو تیغه متکی به هم تشکیل شده و انتهای آن دو در حلقه ای مسطح محصور شده است.
این قطعه از ساقهٔ گیاه قمیش یا مواد مصنوعی ساخته می شود و زبانه سازهای قابل کوک نیز فلزی است.

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین قطعه از ساقهٔ گیاه قمیش یا مواد مصنوعی ساخته می شود و زبانه سازهای قابل کوک نیز فلزی است.


wiki: قمیش (موسیقی)
پیشنهاد کاربران
قَمیش ؛ طرح و مدل یک قُماش را قَمیش گویند.
قماشات و قماشیر ؛ از یک قماش یا کسانی که از یک قماش باشند یا افراد هم عقیده
قماش ؛ دسته و ردیف و سنخ و گروه هم گمان یا هم عقیده
به لحاظ مفهومی و ریشه ای مرتبط با کلمه ی گاماس
... [مشاهده متن کامل]
گاماس ؛ گام برداشتن بر مبنای یک گمان و باور. محکم قدم برداشتن یا مطمئن گام برداشتن.
به لحاظ مفهومی و ریشه ای مرتبط با کلمه ی قاموس
قاموس ؛ گَمان ، باور ، قمشه ، اندیشه ، عقیده ، تفکر ، کیان ، وجود ، انگاره ، جهان بینی ، ایدئولوژی
اصطلاح اینکه گفته می شود فلان کار در قاموس ما نیست یا در قاموس ما نمی گنجد یعنی در گَمان و باور ما نمی گنجد یا در وجود ما نیست.
اگر از زاویه سخن خود کلمه بخواهیم از کلیدواژه ی قاموس تعریفی داشته باشیم بدینصورت قابل تبیین خواهد شد؛
قاموس یا گاموس به معنی گمانی که انسان بر اساس آن گمان، با هم قماش های خودش قیام می کند و قامت می بندد و گام بر می دارد و قوام می یابد و مقاوم می شود.
مقاومتی که در آن تقویت و تقوا پیشگی و استقامت در یک سراط مستقیم وجود دارد.
موید این مطلب
اصطلاح مونو گاموس به معنی یکتا باوری در کتب اهل فلسفه و عرفان رایج می باشد.
اصطلاح قمار نیز به نوعی از بازی که برد و باخت آن بر مبنای حدث و گمان باشد نه از روی اطمینان و تحقیق و حساب و کتاب.
قماشات و قماشیر ؛ از یک قماش یا کسانی که از یک قماش باشند یا افراد هم عقیده
قماش ؛ دسته و ردیف و سنخ و گروه هم گمان یا هم عقیده
به لحاظ مفهومی و ریشه ای مرتبط با کلمه ی گاماس
... [مشاهده متن کامل]
گاماس ؛ گام برداشتن بر مبنای یک گمان و باور. محکم قدم برداشتن یا مطمئن گام برداشتن.
به لحاظ مفهومی و ریشه ای مرتبط با کلمه ی قاموس
قاموس ؛ گَمان ، باور ، قمشه ، اندیشه ، عقیده ، تفکر ، کیان ، وجود ، انگاره ، جهان بینی ، ایدئولوژی
اصطلاح اینکه گفته می شود فلان کار در قاموس ما نیست یا در قاموس ما نمی گنجد یعنی در گَمان و باور ما نمی گنجد یا در وجود ما نیست.
اگر از زاویه سخن خود کلمه بخواهیم از کلیدواژه ی قاموس تعریفی داشته باشیم بدینصورت قابل تبیین خواهد شد؛
قاموس یا گاموس به معنی گمانی که انسان بر اساس آن گمان، با هم قماش های خودش قیام می کند و قامت می بندد و گام بر می دارد و قوام می یابد و مقاوم می شود.
مقاومتی که در آن تقویت و تقوا پیشگی و استقامت در یک سراط مستقیم وجود دارد.
موید این مطلب
اصطلاح مونو گاموس به معنی یکتا باوری در کتب اهل فلسفه و عرفان رایج می باشد.
اصطلاح قمار نیز به نوعی از بازی که برد و باخت آن بر مبنای حدث و گمان باشد نه از روی اطمینان و تحقیق و حساب و کتاب.
سدوش حبیبی در ترجمه ی موش ها و آدم ها به معنای ناز و ادا به کار برده: "من خودم با جشمای خودم دیدم که زنیکه براش چشم و ابرو می اومد. کرلی ندید. حالا اسلیم که جای خودشو داره، من دیدم برا کارلسنم قمیش می اومد".
قمیش یا قامیش:در زبان ترکی به معنی نی است
قمیش ( نی ) قمیش لیق ( نیزار ) قمشه ایی ( اهل نیزار ) قمیش و نی تورکی است. و قمیش لی یا قامشلی کلمه ی تورکی است. . . چون غین و قاف در فارسی نیست. و لو. و. لی علامت نسبیت در تورکی است. مثل تهرانلی. تبریزلی. پنجه لی ( پنجعلی ) گنجه لی ( گنجعلی ) سبزه لی ( سبزعلی ) . اسدلو. نجفلو. اینانلو. آیدینلو
قمیش [اصطلاح موسیقی ]: زبانه قطعه ی نی کوچک ساخته و پرداخته شده است که برای ایجاد صدای برخی از ساز های بادی و بر سر آن ساز ها قرار می گیرد.
قمیش در اصطلاح ترکی به کار مشکل و پر دردسر و مشکل حل نشدنی هم گفته می شود . در اصطلاح فارسی هم کار برد دارد.