قمنجر

لغت نامه دهخدا

قمنجر. [ ق َ م َ ج َ ] ( معرب ، ص ، اِ ) قَوّاس. ( اقرب الموارد ) ( المعرب جوالیقی ). قمجار. ( اقرب الموارد ). و آن معرب است و اصل آن در فارس کمان گر است. ( المعرب جوالیقی ص 253 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس