قمط
لغت نامه دهخدا
قمط. [ ق ِ ] ( ع اِ ) رسن که بدان بند نی و پای گوسفند کشتنی را بندند. ( منتهی الارب ). هردی آن را بضم ضبط کرده است. ( از اقرب الموارد ). || رسنی از لیف یا خوص که با آن شکافهای دیوار کوخ ( اخصاص ) را بندند. ( از اقرب الموارد ).
قمط. [ ق ُ م ُ ] ( ع اِ ) حبال المکاید. ( اقرب الموارد ). و این مجاز است. ( تاج العروس ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید