قمره

لغت نامه دهخدا

( قمرة ) قمرة. [ ق َ م ِ رَ ] ( ع ص ) شب که در آن قمر باشد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

قمرة. [ ق ُ رَ ] ( ع اِ ) رنگی است مایل بسبزی یا سپیدی یا اندک تیرگی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ماه در شب سوم. ( اقرب الموارد ).
قمره. [ ق َ رَ ] ( از ع ، اِ ) قمارخانه :
دستخون است در این قمره خاکی که منم
آه اگر ششدره دور قمر بگشائید.
خاقانی.
|| قمار. ( غیاث اللغات ). || نام هریک از اطاقهای کشتی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

رنگی است مایل بسبزی یا سپیدی یا اندک تیرگی . یا ماه در شب سوم .

فرهنگ معین

(قَ رَ یا رِ ) [ ع . قمرة ] (اِ. ) ۱ - قمارخانه . ۲ - آخرین بازی نرد است که کسی بر سر خود یا یکی از اعضای خویش بسته باشد، دست خون .

فرهنگ عمید

= قمارخانه

دانشنامه عمومی

قمره یک منطقهٔ مسکونی در الجزایر است که در ناحیه قمار واقع شده است. [ ۱] قمره ۵۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس قمرهعکس قمره
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

"قمره" یکی از دو تقسیمات سحر است. نوع اوّل "صرف و عطف" است که سحری حقیقی بشمار میرود و بهترین مثال این نوع سحر، جادویی است که برای ایجاد دلبستگی ( و یا سرد کردن رابطه ) بین افراد بکار میرود. نوع دوم سحر،
...
[مشاهده متن کامل]
"قمره" است که بنوعی نسخه ای پیشرفته از تردستی میباشد که بیننده را گول زده و بنوعی ایجاد توهم مینماید ( ایلوژنیست ها گروهی از شعبده بازان هستند که از این روش استفاده میکنند ) .

بپرس