قمامسه

لغت نامه دهخدا

( قمامسة ) قمامسة. [ ق َ م ِ س َ ] ( ع اِ ) ج ِ قُمَّس بمعنی مرد شریف. ( اقرب الموارد ). || لشکرکشان روم. ( منتهی الارب ). سرهنگان روم. ( شرح قاموس ). بطارکةاقباط النصاری. ( اقرب الموارد ). رجوع به قمس شود.

فرهنگ فارسی

جمع قمس بمعنی مرد شریف لشکر کشان روم .

پیشنهاد کاربران

بپرس