قلومس

لغت نامه دهخدا

قلومس. [ ق ُ م ُ ] ( معرب ، اِ ) آذان الدب و آن گیاهی است و بر پنج صنف است و ماهی زهرج نوعی از اوست ، صنفی سفید است و برگش سفید و نر و ماده میباشد، برگ ماده شبیه به برگ کلم و سفیدتر و عریضتر از آن و ساقش بقدر ذرعی و زیاده بر آن و چیزی مانند پشم بر ساق و برگش ظاهر و گلش مایل به زردی و تخمش سیاه و بیخش دراز و به سطبری انگشتی و نر او را برگ درازتر و باریکتر است و صنف دوم را برگ سیاه و بزرگتر و عریض تر از صنف سفید، صنف سوم را شاخها بسیار دراز و بیساق و برگش شبیه به برگ به و بر شاخها قبه های مدور و گلش زرد و طلائی و صنف چهارم را برگ شبیه به برگ انجیر و از آن کوچکتر و بیساق و ملاصق زمین و صنف پنجم را برگ بزرگ و غلیظ و بارطوبت چسبیده و تندی بوی و گلش سفید مایل به سرخی وساقش زیاده بذرعی و آب او کشنده ماهی است. جمیع اقسام او گرم خشک و جالی و مدر و با قوه قابضه و ریشهای آن در افعال قایم مقام ماهی زهرج و یک مثقال بیخ سفید و سیاه آن جهت منع سیلانات و با شراب جهت منع اسهال و طبیخ آن جهت سرفه بارده و ضیق نفس و شکاف عضل الاورام و حرق النار و السم و ضماد برگ قسم نر آن جهت سوختگی آتش مفید و ضماد برگ مطبوخ صنف سوم جهت اورام بلغمی و ورم چشم و با عسل و شراب جهت شقاقلوس و جراحات و گزیدن عقرب نافع و مضر گرده و مصلحش کتیرا و قدر شربتش تا دو درهم و بدلش آناغورس است و ظاهراً قسم پنجم آن تنباکو باشد. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( مخزن الادویه ). تصحیف قلونس و این گیاه را در تاجها بکار میبردند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است شبیه بگوش خرس آذان الدب .

پیشنهاد کاربران

بپرس